یکی از محاسن زیبای زندگی، این است که بدون کمک کردن به خود، هیچ کس نمی تواند از روی اخلاص به دیگری کمک کند.

هنر خوب بودن را باید یاد گرفت، به نظرم باید به خوب بودن یک جور عادت کرد، مثلا خوب بودن ما شرطی نباشد که مثلا اگر کسی بدی کرد بگوییم نه ما هم کمی بد بشویم و به او بفهمانیم ما هم مثل خودت بد هستیم.

اگر اینطور باشد ما اصلا نمی توانیم هنر خوب بودن داشته باشیم چه برسد اینکه سعی کنیم خوب باشم. همیشه و در همه حال سعی کنیم خوبی خود را در هر محیطی که هستیم نشان دهیم.

یک پادگان در اطراف شهر ما هست که هر زمان هر سرباز جدیدی وارد ان پادگان می شود تا خدمت خود را در انجا بگذراند و تمام کند بعد از اینکه از انجا خارج می شود کافیست بگویی ایا کسی هست که در انجا خوب باشد، بلافاصله می گوید فلانی فقط خوب ترین ادم انجا هست.به نظر شما چرا باید در ذهن ان سرباز ان فرد فقط باشد از میان ان همه پرسنل اگر بخواهیم جهان را در نظر بگیریم همه جا ادم خوب و بد دارد.

شاید انسان های نسبتا بدی در اطراف و اقوام و فامیل داشته باشیم ولی اگر هنر خوب بودن را بلد باشیم و تمرین و تکرار کنیم مطمئنن ان ها هم خوب می شوند، به نظرم با صحبت همه چیز قابل حل هست، چرا باید همیشه بد باشیم یا یک سری کارهای بد بکنیم مطمئنن دنیا و نظام هستی کارهای بد ما را پاسخ نمی دهد، بلکه این عملکرد خود ماست که به خود ما بر می گردد، اگر شما عملکرد خوبی داشته باشید مطمئنن بازخورد خوب است و اگر عملکردهای بدی داشته باشید پس بدی و کدر بودن شما را در بر خواهد گرفت.

به نظر شما مسیرهای خوب بودن و سعی بر اینکه همیشه خوب باشیم و تغییر رویه ندهیم چیست؟

تنها پاسخی که برای این سوال هست به این صورت می باشد که باید تلاش و در سمت و سوی خوب بودن قرار گرفت یعنی وجدان شما بدی را قبول نکند. نکته ای که اینجا به ذهن می رسد این است که یکسری می گویند خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند به نظرم این برای انسان های نادان صدق می کند نه انسان عاقل، انسان عاقل که اگر خوبی بیش از حد هم برایش بکنی مطئنن با ایمان و دین و انسانیتی که دارد برایت تمام کمال جبران می کند من به استثناها کاری ندارم تجربیات خودم را نوشتم. پس به نظرم از دیدگاه دیگر بهترین کارها وسط ان است یعنی هر چیزی متوسط ولی در شرایطی مثل خوب بودن اگر کمی هم زیاد باشد اشکالی ندارد یا ثواب کردن و خیلی چیزهای دیگر البته نه کورکورانه بلکه با شناخت عمیق و منطق بالا.

+خوبی کن تا مشاهده کنی چطور خوشبختی به سراغت خواهد امد.
به قول نظامی گنجوی:

هر که به نیکی، عمل اغاز کرد                         نیکی او، روی بر او باز کرد.

به نظرم انسانی که خوب باشد از ته دل و مثل اب زلال خوب بودن خودش را حفظ می کند و بعد از مدتی تک تک سلول های بدن خوب بودن او را در چهره اش نمایان می کند و این فقط برای خوب بودن صدق نمی کند شما هر کاری که بکنید این نکته صدق خواهد کرد.

اگر یک مدت شما راه های بی سر و ته و کدر و بد را در پیش بگیرید مطمئنا چهره شما تغییراتی ایجاد خواهد شد یعنی عمکلرد شما ابتدا در باطن به صورت درونی و در پایان در ظاهر به صورت بیرونی نمایان خواهد شد. با نگاه کوچک و عمیقی می توانید به این نکته ظریف پی ببرید.

حالا خوب و اخلاق خوب داشتن چگونه است؟

هزاران مسئله های ریز و درشت در اجتماع اتفاق می افتد که ما می یبینیم و می توانیم انجام دهیم اینطور فکر کنید که هر بار که یک خوبی می کنید درون شما اتفاقات عجیبی به راه می افتد.

مثلا دوست مان که واقعا عصابی و با چشمی گریان پیش ما می اید و به طرز عجیبی با ما درد و دل می کند و شما ارامش می کند.

مثلا تماس با دوستان دوران دبیرستان یا حتی یک پیامک ارسال کردن به ان ها یعنی اینکه شما هیچ زمانی ان ها را یادتان نرفته است و ان ها متوجه می شوند که شما هنوز خاطرات و خوبی های ان دوره را تکرار می کنید.

یا اینکه پیر مرد یا پیر زنی از خیابان می خواهند رد شوند و شما دست ان ها را می گیرید و کمک می کنید به این طرف خیابان بیایند.

یا نه هنگامی که می بینید همسایه تان بار سنگینی دارد سریع به سمتش بروید و تا درب منزل تمامی خریدهایش را ببرید.

خوب بودن یعنی این مسائل ریز و درشت که همیشه برای من و شما اتفاق می افتد چه در مترو، اتوبوس، محله، و خیابان

زمانی که خوب باشیم اخلاق خوب هم خودش خود به خود و ناخودداگاه شکل می گیرد مثلا ما خودمان یک دوستی داریم که واقعا خوش اخلاق است اصلا باید ببینید این فرد را من خوم به خوب بودن او پی برده بودم، و فقط فکر می کردم که این نظر شخصی و افکار درون خود من هست و هیچ کسی به ان پی نبرده است در حالی که او ازدواج کرد تنها خصوصیاتی که همه در محله تعریف می کردند خوش اخلاق بودن ان بود.

پس ببینید همیشه باید کارهای خوبی انجام داد، آی من این کار را نمی کنم به فلانی عرض ادب نمی کنم اشتباه است، کار زشتی است شما در اصل کار بد در حق او نمی کنید اول در حق خود کرده اید که شخصیت و ادب خود را زیر سوال برده اید.

مثلا اگر کسی در هر جایی با کسی مشکل داشت شما هم سعی نکنید دقیقا مثل کسی که مشکل دارد با او مثل او رفتار کنید چون او به دوست شما بدی کرده است به شما که بدی نکرده است این یعنی به دور از جوانمردی و نوعی بی ادبی محسوب خواهد شد.

برای منفعت خودتان خوب و خوش اخلاق لحظه ای نباشید، چیزهای لحظه ای همانطور که خوب هستند همانطور هم بد هستند و زود تمام می شوند باید به دنبال چیزهایی رفت که جاودانه و ماندگار هستند. خوش اخلاق بودن و انسانیت داشتن شما جاودانه است شما اگر و اگر به بهشت هم بروید جاودانه جوان خواهید بود پس در این دنیا هم به دنبال چیزهای جاودانه باشید یعنی چیزهایی که تا پایان نظام دنیا بماند مثل پیش رفتن علم تا درجات بالا، یا نوشتن چندین کتاب، و هر چیز جاوادانه را که فکرش را می کنید. مطمئن باشید بعد از مرگ این ها برای شما به یادگار می ماند یعنی بدی و یک سری کارهای ناپسند

نظر من این است سعی کنیم انقدر ادم خوبی باشیم که بعد از مرگمان حتی یک نفر هم در ذهنش خطور نکند خاطره ای بد و داستانی بد از ما که الکی بگوید مرد خوبی بود

ذات و فطرت انسان به این صورت است که مغز، قلب، و هزاران اعضا و جوارحی که دارد چیزهای بد را راه نمی دهند و همواره دریافت نمی کنند و اگر دریافت هم کنند ارجاع می دهند به وجدان که ما خواستار این گونه ویژگی ها نیستیم .

Related image

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایا واقعا خوب بودن پاداشی دارد؟

شک نکنید دارد شاید در مقابل یکسری خوبی های شما بدی کرده باشند ولی شما در حق ان فرد فقط خوبی نکرده اید نیت شما خالصانه بوده نه برای منفعت، به خاطر خدا بوده است شاید شنیده باشید که بعضی جاها بگویند چرا اینکار را کردی او در مقابل تو همچین کاری کرد؟ در پاسخ گفته باشد به خاطر خدا پس در همه حال و هر زمان هر کاری می کنید بگویید به خاطر خدا اگر مبارزه با ظلم و باطل کردید بگویید به خطر خدا اگر در حق شما بدی کردند و ضربه های بد و مهلکی به شما زدند و اسیب هایی در زندگی فردی و جامعه ای شما وارد شد بگویید فقط به خاطر خدا بوده اگر او خداوند و خالق همه ما انسان ها و نظام هستی هست پس می سپاریم به خودش.

خوب بودن فقط در اینکه خودتان فقط ویژگی های مثبت را در نظر داشته باشید فقط بخش بندی نمی شود بلکه شما هر شب اشغالهایتان را در سطل زباله بگذارید هم خوب بودن است اگر در خیابان شما اتفاقی افتاد شما با یکسری کارها توانستید اوضاع را ارام کنید این خوب بودن است اگر همسایتان را اذیت نکردید و همه اهالی محل از شما راضی بودند این خوبی شما را نشان می دهد اگر پنهانی کسی را کمک کردید که واقعا در محله شما تنگ دست و احتیاج دارد این هنر خوب بودن شما را نشان می دهد. اشکالی ندارد بگذار هر چه می خواهند بگویند شما کار خودت را بکن

اگر کسی به شما پنهانی رشوه ای داد قبول نکن و رد کن بی سر و صدا لازم نیست جار بزنی کارهایش را قانونی انجام بده چون اگر این کار را بکنی به همه می فهمانی که ما این گونه هستیم و بد عادت کرده ایم تا نباشد کاری هم نیست. اگر هم انجام نداد بسپر به الله خودش درست خواهد کرد.

به قول حاجی که حرف از خدمت افتاد گفت نگران نباش تا خدا هست پارتی معنایی ندارد هر جایی بروم می گویم هر جایی بنشینم می گویم پارتی معنایی ندارد احتمالا ایمان ما ضعیف است که می گوییم پارتی، به الله قسم هزاران بار مشکل دانشگاهی و غیره داشتیم دم نزدیم نه پیش مدیری رفتیم و نه مسئولی و نه استادی شاید چند هفته پیش مشکلی داشتیم و خودم رفتم و مشکل را عنوان کردم نه واسطه ای بردم نه مقام و منسبی مشکل را سپردیم به خدا گفتیم خدایا توکل به خودت نه بنده هایت. انقدر در دوران دبیرستان مردودی داشتیم و مشکلات زیاد انقدر امتحان دادیم و خواندیم تا قبول شدیم و رسیدیم به جایی که شاید خیلی ها رها کردند و رفتند پی زندگیشان.

ولی به قول داستان حاجی که می گفت اول صبح صف طولانی در پادگان بود و همه به خط شده بودند و تمامی پرونده ها زیر دست رئیس بود و مشاهده می کرد و کار تقسیم بندی را انجام می داد. انقدر که از 200 نفر سرباز 0 نفرشان نامه از هزار جا و سفارش شده از صد جا!

ولی ان سربازهایی که کسی نه ان ها را معرفی کرده بود و نه نامه ای گرفته بود و در پرونده شان چیزی بود همگی افتادند دقیقا در نزدیکی محل ستشان و ان ها که همه سفارش شده بودند همه رفتند به مناطق دور، جالب اینجاست هنگامی که ان ها را صدا می زدند با تعجب نگاه می کردند و می گفتند عجب چرا این طور شد و رئیس به ان سربازهایی که نامه نداشتند گفت بیایید جلو شما سفارش نشده اید پس همینجا بمانید

پس هر زمان هر جایی رفتی اول به خدا توکل کن بعد به توانایی هایت هر انچه که در درون توست و ان چیزهایی که استعداد داری مطمئن باش خداوند از یک بنده کاراییش بیشتر است، این برای خود من اتفاق افتاده است شرکتی رفتم و رزومه ای دادم که هیچ کسی مرا معرفی نکرده بود فقط یک بنده خدایی در مزار شهدا گفت شرکت ما یک کارمند می خواهد و من توکل به خدا کردم و رفتم و تنها چیزی که ان مدیر شرکت را مجذوب کرد که ما را انتخاب کند توانایی ها و رزومه من بود و توکل ابتدا بر خداوند متعال.

پس هر جا رفتید اول خدا را به یاد داشته باشید اگر خدمت رفتید نه نامه ای ببرید نه سفارشی معمولی و عادی باشید ببینید به کجاها که نمی روید اگر سفارش شما خدایی باشد تا بلندترین مکان ها صعود خواهید کرد.

خوب باشید و خوب زندگی کنید، و توکل به خدا را در پیش داشته باشید.

جمله های تحول برانگیز روزانه من!

خوبی تو را به خداوند می رساند به ملکوت اعلا ...

خوب باش و خوب زندگی کن...

ان ,هم ,ها ,  ,خوبی ,یک ,خوب بودن ,    ,را در ,ان ها ,می کند ,پارتی معنایی ندارد

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آیتک لوگو دنیای فیلم هندی چهارگوشه جهان و جدید ترین اخبار تکنولوژی اداره بهزیستی شهرستان قائم شهر خدمات عایق ایزوگام و قیرگونی ایزوگام90 خرید بادی اسپلش های آموس وان My blue ingleside وکالت و مشاوره حقوقی در اصفهان معرفی انواع آهن آلات فروش باغ ویلا 1000 متری در سرسبز شهریار