مهندس مرتضی پاک نیت



روزهایی می آیند که دیگر مثل قبل نیستیم و ان شرایطی را که داشته ایم دیگر نداریم، یادش بخیر ان روزهایی که کلی تحقیق و پژوهش و همچنین از نوشتن کتاب و مقاله بگیر تا رفتن به دانشگاه و سروکله زدن با اساتید و دانشجویان، البته الان واقعا که فکر می کنم می بینم چه دوران شیرینی داشتم و از ان شیرین تر افسر وظیفه راهنمایی و رانندگی شدم و این چقدر شیرین است و گاهی اوقات افراد سالخورده و میان سال و جوان و کودک از کنارم رد می شوند می گویند بهترین دوران است از ان لذت ببر و سخت نگیر! واقعا هم همینطور است ولی شیرینی هم دارد مثلا وقتی سرویس مدرسه های دخترانه و پسرانه از رو به روی من رد می شوند و دست و سلام و خنده کنان می روند اصلا حال عجیبی به ادم دست می دهد و خستگی ان قدر سرپا وایستادن از صبح تا شب ما از بین می رود!

وقتی به این قسمت ها که می نویسم و فکر می کنم یک نفس عمیقی می کشم می گویم خدایا شکرت و ناشکری نمی کنم.

از ان جالب تر و خنده دار تر یک سرویس شرکت که در زمان خاصی می اید و می رود و یک فرد پرانرژی در داخل ان نشسته که اصلا مرا نبیند و دست تکان ندهد و نخندد روزش شب نمی شود یعنی یک انرژی به ادم می دهد که اصلا قابل وصف نیست همین الان که از ذهنم خطور می کند لبخند بر لبانم جاری می شود.

هی روزگار: به قول پدربزرگم زمانی که سن کمی داشتم و این جمله را گفتم با نگاه خاصی که به من داشت گفت (پسر تو می دونی روزگار چیه که میگی هی روزگار) گفتم نه والا پدربزرگ حالا که سنم کم کم در استانه بالا رفتن و خمیده شدن هست با خودم میگم حالا می فهمم روزگار چیه!

دلیل کم کاری هم شاید مشغله زیادی هست که الان تو این شرایط داریم و 6 صبح بلند بشیم و بریم سر شیفت از صبحانه نخوردن ها و خوردن ها یا خواب ماندن ها یا نرسیدن و رسیدن ها و کلی اعصاب خوردی های بی مورد و الکی باز هم یک جمله تحول برانگیز در ذهنم هست و همیشه می گویم این نیز بگذرد

البته یک سری جمله ها و داستان های ریز و درشت هست که باعث می شود من هر روز جدی تر و با مصمم تر و عاقل تر و بالغ تر نسبت به چند ساعت قبل شوم یا از تجربه های ریز و درشتی که در این 1 سال نصیب ما شد و ما فهمیدیم چی به چی هست

واقعا زندگی گاهی اوقات طوری می شود که وقت سر خاروندن هم ندارید باید حتما برخورد کنید تا بفهمید چی میگم مثلا یک سری ها هم می گفتم من می خندیدم و می گفتم ای بابا مگر می شود و حالا می فهمم

و حالا جمله های متوحل برانگیز در زندگی روزانه من :

1-این نیز بگذرد.

2-سکوت در اثر بستن دهان نیست، در اثر بازکردن فکر است،هر چه فکر بازتر،سکوت بیشتر، هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر.!!!

3-وقتی یک نفر از شما کمک می خواهد، به این فکر کنید که شاید خدا ادرس شما را به او داده است.

4-همیشه نیک اندیش و خیرخواه باشید.

5-خدا تا ابد خدای همه است، ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی.

6-متنفر نباشید، عصبانی نشوید، ساده زندگی کنید، کم توقع باشیدف همیشه لبخند بزنید، همیشه لبخند بزنید، زیاد ببخشید، یک دوست و همراه خوب داشته باشید.

7-زمان گرانبها هست، مطمئن شوید با ادم های با ارزش می گذرانید.

8-عاجزانه دنبال کار نگردید

9-عاجزانه دنبال روابط عاشقانه نباشید.

10-عاجزانه دنبال پول و درامد نباشید.

11-وارد هر کاری نشوید، کاری را که دوست دارید را داشته باشید.

12-موفق ترین انسان ها ان هایی نیستند که به ثروت یا قدرت رسیده اند بلکه کسانی اند که هیچگاه دیگران را نرنجانده اند، دل کسی را نشکسته اند، و باعث غم و اندوه هیچکس نشده اند.

13-کار خلاف فایده ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.

14-کتاب بهترین دوست انسان است، و پیروی کورکورانه بدترین دشمن ما است.

15-سه چیز را به اسانی از دست ندهید: جوانی، وقت، دوست

16-سه فرد را همیشه احترامش را در هر شرایط نگه دارید: مادر، پدر، استاد.

 

موفق باشید.

 

 


سلام به همه کاربران و کسانی که از کل جهان نه کشور و قاره و شهرستان و استان بلکه کل جهان از کشورهای مختلف نوشته های بنده را مطالعه می کنند و صمیمانه و خالصانه خوشحال هستم که توانستم به عنوان نویسنده کوچکی مطالبی را بنویسم که همه مخاطب هایم از ان لذت ببرند در هر زمان و مکانی که هستند.

شاید الان تعجب کنید که چرا انقدر دیر مطالب را می نویسم بله حق دارید ولی برای هر کاری دلیل محکمی دارم که برایتان عرض خواهم کرد واقعیتش را بخواهید من در حال خدمت (مقدس سربازی هستم) که واقعا با مشقت و رنج و سختی که همیشه این سه کلمه با من بوده اند و من هم روح و جسمم با ان ها امیخته شده است، و دیگر به هم عادت کرده ایم نه من پیش ان ها کم می اورم و نه ان ها پیش من ولی همیشه ایه ان مع العسر یسرا را در قلب و ذهنم هک کرده ام و همیشه در هر نقطه ای از کرده زمین که سختی ها به سراغم می ایند با خودم می گویند قطعا با هر سختی اسانی است.

(از کجاها بنویسم که در طول این مدت نبوده ام از کدامین تجربه ها یا خاطره ها وقتی از دورترین نقطه روی زمین به محل زندگی ام امدم اولین کاری که کردم می دانید چه بود؟! پیشانی حاج خانم و پدرم را بوسیدم بعد پوتین هایم را دراوردم و با خودم گفتم خدایا شکرت وسپاسگزاری کردم از اینکه انقدر در این مدت از خانواده ام دور بودم و دوباره روی گل ان ها را دیدم این مطالب کوچک را داخل پرانتز گذاشتم زیرا دارم با گریه و اشک می نویسم و همچنین حاج خانم و پدرم از جلوی درب اتاقم رد می شوند و میبینند من در حال بغض هستم.)

ولی هیچ وقت از زیر کاری در نرفتم و حالا که در حال  خدمت مقدس هستم می خواهم از کارهایی که کردم بنویسم و اتفاقاتی که برایم در طول این مدت افتاد و شاید از ابتدا که دارم می نویسم تا الان بغض کل وجودم را فرا گرفته و این دل نوشته و نه دست نوشته با کلیه دست نوشته هایم متفاوت هست چون بغض زیادی در وجودم شکل گرفته .

وقتی که دفترچه ام را پست کردم و جوابش امد خیلی خوشحال شدم چون می دانستم با این مدرکی که دارم خیلی خدمت برایم آسان هست و درست هم فکر می کردم بر خلاف کسانی که می گفتند میروی خدمت و هیچ ترتیب اثری به مدرکت و خودت نمی دهند ولی بر خلاف این حرف هایی که می زدند اشتباه بود و من در اموزشی که بودم از بار علمی زیادی که داشتم از بین 1000 نفر فقط ما سه نفر رشته مهندسی کامپیوتر بودیم و ان دو سرباز هم رشته هایشان یکی هوش مصنوعی و دیگری تجارت الکترونیک بود و با صدایی رسا هر سه نفرمان رفتیم داخل اتاق ان دو نفر رد شدند خلاصه به دلایلی ولی بنده مهندسی نرم افزار با کلی کتاب و مقاله و کلی مدارک تخصصی دیگر وای عجب روزهای سختی بود وقتی رفتم داخل اتاق شاید به گفته خودش هر کسی 20 دقیقه بیشتر در ان اتاق نمی ماند و در می امد من اولین نفری بودم که بالای 3 ساعت در ان اتاق بودم و از بار علمی که داشتم توضیح می دادم .خلاصه با توضیحاتی که من دادم گفتند در کجا دوست داری خدمت کنی و من گفتم در محل ستم در شهر و زادگاه خودم با اینکه بنا به دلایلی مشکلاتی داشتم و نمی توانستم در راه دور خدمت کنم به همین دلیل گفتند ما همیشه منتظر پاسخ شما هستیم که اطلاع دهید گفتم چشم و از اتاق امدم بیرون نمی دانم شاید هم خواست خدا و حکمت این بود و ما اموزشیمان بعد از خاطره و تجربه های ریز و درشت تمام شد و من باز نتوانستم به کامپیوتر عزیزم دسترسی پیدا کنم و مطالبی که در عمق ذهنم بود را بنویسم به همین دلیل گذاشتم حسابی که جمع شد یک مطلب ناب و عالی را اماده و در بلاگم بارگذاری کنم.

همه ان روزها گذشت و بعد از تقسیم به شهر و بخش مورد نظر جایی که من فکرش را نمی کردم افتادم شاید با دلایل و مشکلاتی که من داشتم برای من خوب نبود و برای یک نفر دیگه بهترین جا بود و من ابتدا در کرمانشاه بودم و بعد محلات یکی از بخش های کوچک محلات یعنی کوله باری از تجربه های ریز و درشت که اینجا قابل گفتن نیست

خلاصه با سختی و مشقت فراوان در ان چند ماه و بدمسیرترین جاده در تابستان داغ و گرم یک جوری این روزها را طی کردم با توکل به خدا و زمزمه تسبیحات باور می کنید بگویم با چه ماشین هایی رفت و امد می کردم انواع و اقسام ماشین ها را در طول مسیر سوار می شدم و از این شهر به ان شهر تا برسم به مقصدم!

بیشتر اوقات وسط بیابان برهوت یکی از جاهایی است که در جهنم هم وجود دارد فقط قسمت کوچکی از ان در این دنیا وجود دارد با لباس فرم گرم و وسط ان بیابان برهوت با ان درجه ها که به من نگاه می کردند و من هم به ان ها و لبخندی میزدیم به همدیگر ان زمان یار و یاور من الله بود و شهیدان دفاع مقدس انقدر هوا گرم بود و هیچ ماشینی اصلا نگه نمی داشت از بس بی اعتمادی دیده بودند توسط یکسری از افراد ولی باز هم با خودم می گفتم وای من این شهیدان دفاع مقدس کی بودند فقط امدند و رفتند از رشادت ها و دلاوری هایشان کلمات و حروف کم می اورند و حتی روزگار

جمله قشنگی از یک فرد زیبا رو و خوش چهره شنیدم خیلی زیبا بود می دانید وقتی حرف از شهدا افتاد گفت

(روزگار غقیم است از اوردن چنین مردهایی یعنی هیچ وقت دنیا نمی تواند همچین شهیدانی را بوجود بیاورد.)

وای من این جمله من را عمیق در فکر فرو برد

بعد از این ماجراهای ما و سختی های زیاد بالاخره انتقالی ما درست شد و ما به شهر خودمان امدیم وقتی به اتاقم نگاه کردم دیدم دست نخورده و همانطور باقی مانده است به حاج خانم گفته بودم کسی تا من نیستم وارد اتاق من نشود برای خودم یکسری قوانین دارم یکی اینکه ادم های بی نماز از دوستان و اشنایان و حتی هر کسی که می خواهد باشد نمی گذارم وارد اتاقم شود و باید هر کسی اعتقاداتش درست و حسابی باشد تا وارد اتاقم شود و من هم برایش از علم و کتاب و نویسندگی و مطالبم بگویم یا نکاتی اموزنده در اختیارش بگذارم خلاصه بگذریم از کلیه این مسایل الان در اتاقم در محل ست زندگیم خدمت می کنم و به اسانی به سیستم کامپیوتر که خیلی عاشقش هستم دسترسی دارم و از نوشتن این مطلب در این لحظه لذت می برم ولی حالا بعد این ماجراها چرا نوشتم خوبی ما را به خداوند می رساند به ملکوت اعلا .

این عنوان هایی که در نظر می گیرم عنوان هایی است که ان ها را حسابی رویش تحقیقات جامعی کردم و به دو چشمم دیدم وای من وقتی می خواهم بنویسم دستانم می لرزد

در طول خدمت مقدس سربازیم به موردهایی خوردم از سربازهایی که با ان ها خدمت می کردم هر کدامشان وضعیتی با شرایطی متفاوت که قابل توصیف نیست البته ناگفته نماند هر چیزی شرایطی دارد یعنی شما ابتدا باید تمام مراحل بندگی کردن را رعایت کنید نماز، روزه، مستحبات، واجبات، غسل، پاکی، نجاست، ماه محرم، ماه رمضاننه اینکه فقط راه خوبی کردن را در پیش بگیرید.

خوبی کردن هم اقسام و انواع داردنه به هر شرطی باید خبره باشید در اینکار فقط می خواهم یک مثلی بزنم من خودم به عینه به تمامی انسان ها با قوانینی که دارم خوبی می کنم چند روز پیش نامحسوس یکی از سربازان امتحان رانندگی داشت و واقعا تازه هجده سالش تمام شده بود وقتی پیش من امد می دانید چه گفت، گفت من در امتحان رانندگی چند بار رد شدم نمی دانم چه کار کنم گفتم اشکالی ندارد با وضعیت سختی که در خدمت مقدس سربازی حاکم است کمکش کردم حالا ریا نشود فقط می خواهم بگویم این مدلی کمک کنید خوبی کنید نتیجه اش را می بینید، گفتم من نمونه سوالاتی را می گیرم که مهم و کلیدی است و ان ها را بخوان و یک دور هم کتاب را مطالعه کن تا در امتحان قبول شوی وقتی قول دادم به ان عمل کردم و موقعی که حواسش نبود برگه نمونه سوالات پرتکرار را به دستش رساندم می دانید چقدر خوشحال شد به جای ان که فامیلیه من را صدا بزند می گفت داداش

در طول خدمتم مورد دیگری که داشتم برخورد خوب با ارباب رجوع هایی بود که برای مشاوره و کارهای دیگری می امدند و مسئولین و پرسنل کمکشان می کردند و باور کنید همان فردی که من کمکش کردم اخرین روز موقع انتقالی من در ان هوای گرم و هیچ ماشینی نبود با یک پراید رفت و خیلی دورتر نگه داشت و من بدو بدو می دویدم تا به ان برسم بعد از برداشتن عینک و صحبت کردن متوجه شدم خدای من همان فرد است عمیق جفتمان در فکر فرو رفتیم سربازهایی بودند که من از شهری به شهری دیگر سوار می کردم و خودم که بی ماشین شدم من را سوار می کردند یا از پرسنلی که من را کمک کردند و خوبی های زیادی در حق من انجام دادند یکی از ان ها این بود مرا به عنوان تجوید اسم و فامیلم را در سامانه ثبت کردند دومی این بود که من به مسابقات رفتم و تشویقی دریافت کردم .

بله مطمئنن خدا هم همانگونه سر راهشان قرار می دهد و من هم دیدم و تجربه کردم

حالا هم به همین خاطر است می گویم خوبی شما را به ملکوت اعلا می رساند واقعا یک نوع حس عالی در وجودتان سرازیر می شود انقدر عمیق خوشحال می شوید که باید فقط تجربه کنید حالا توصیه ام این است که اگر پولدارید یا فقیر یا هر چیزی و هر شخصیتی که هستید سعی کنید خوبی کنید نه اینکه بگویند فلانی ادم خوبی است بله خوب است ولی ادمی به نظر من خوب است که کاری درست و صحیح انجام دهد خوب بودن برچسبی بی فایده است.

حالا که کمی به خودم نگاه می کنم و در حال خدمت مقدس سربازی هستم می بینم واقعا کسانی هستند که زحمت های فراوانی برای این مملکت می کشند از سرباز خیری که خودش هزینه های ماشین را می داد و دم نمی زد از سربازی که برای سربازانی که سر پست بودند چایی و صبحانه می برد این ها اصلا هیچ کاری ندارد فقط باید کمی دل بزرگ باشیم مطمئنن خدا هم همانگونه که نیت ما است همانگونه به ما می دهد.

مطمئنن من به این نتیجه رسیده ام که خوبی شما را در طول عمرتان به ملکوت اعلا می رساند سعی کنیم فقط انسان کاملی باشیم در هر مقامی که بودیم تمامی مراحل را رعایت کنیم بندگی کردن اصلا هم سخت نیست کمک به فقرا و صدقه به و کمک به مخلوقات هیچ زمان فراموش نشود.

(به قول بعضی ها که برای ما پیام ارسال می کردند و می گفتند شاید مطالب ما شعار باشد ولی من در جوابش گفتم لعنت به من و هزار لعنت اگر مطالبی که اینجا می نویسم کپی یا شعار یا اینکه اتفاق افتاده نباشداین هم پاسخ من به ان مخلوق مهربان بود که خودش شرمنده شد)

دلم می خواهد همه این گونه باشند و به همدگیر خوبی کنند نه خوبی که سو استفاده گردد با عقل سلیمنه نادان

حالا که رو به روی کامپیوترم نشستم احساس خوبی دارم از اینکه توانستم این مطلب را بعد از چند ماه بنویسم چون تجربیات من اکثرا اعتقاد و جذب و تصویر سازی است همان گونه که در جهت خدا قرم بر می دارم و هدفم کمک به خلق خدا است البته می دانید در کنار فردی بودم در حال صحبت می دانید یک گفتگویی شکل گرفت که در جوابش گفتم همه ما در یک کره زمین هستیم از بالای بالا که به کرده زمین نگاه کنیم می بینیم همه ما در  هر جای جهان که هستیم در هر پست و مقامی که فکرش را می کنید از دکتر، مهندس، جراح قلب و مغز و غیره بگیرید می دانید کارشان چیست خدمت به خلق خدا همه ما داریم به یکدیگر خدمت می کنیم در هر شغلی که داریم شما به هر درجه و مرتبه هم برسید باید به خلق خدا خدمت کنید پس همه ما در حال خدمت به یکدیگریم به قول اقای راندا برن که دو کتاب زیبا در طول خدمتم از ایشان نصیبم شد، واقعا این دو کتاب را تهیه و بخوانید که مطمئنم فرد عادی نیست و به چیزهایی دستیابی پیدا کرده که شاید تصورش بسیار سخت است.

ولی من این دو کتاب با ارزش را در طول خدمتم با این که انقدر خسته بودم وقتی می امدم ولی با ان وجود از خوابم می زدم و می خواندم به نام های (راز یا همان موفقیت در زندگی به کمک راز که نویسنده اصلی این کتاب راندا برن و خانم هستی عاطفی زحمت ان را کشیدند و ترجمه کردند و من وقتی این کتاب را خریدم و شیفته این کتاب شدم و چندین روش ان را اجرا کردم و به صبح نکشید جواب گرفتم یکسری روش ها و قوانین ذکر کرده که مطمئنم واقعا عجیب هست و تغییر شگرفت در حال خواندن این کتاب در بدنتان شکل می گیرد.بعد از خواندن این کتاب تماسی داشتم با انتشارات که این کتاب را چاپ کرده و گفتم که اگر امکان دارد اطلاعاتی ازخانم هستی عاطفی در اختیار بنده بگذارید که همکاری داشته باشیم در دیگر کتاب های راندا برن و ترجمه ان ها یا اینکه انشاالله در اینده نه چندان خیلی دور بتوانیم کتاب هایی در این زمینه که کمک زیادی به کل جهان کرده داشته باشیم.)

(بعد از اینکه این کتاب تمام شد خواهرزاده ام شاید باور نکنید یک کتاب دیگر از اقای راندا برن اورد که واقعا شگفت زده شدم واقعا شیفته کتاب های بعدی این استاد عزیز بودم که کتاب دیگری با نام جادوی سپاسگزاری به دستم رسید ولی مترجم ان خام گیتی شهیدی هستند و خیلی از ایشان متشکرم در این گونه کتاب ها را با مشقت فراون ترجمه و در اختیار ما قرار می دهند.)

جملاتی که از کتاب راز اموختم

دیوید شیرمر:

از زمانی که با کتاب راز اشنا شدم این کار را کرده ام: دقیقا در جایی که می خواهم، مکانی را برای پارک اتومبیلم در ذهن تصویر می کنم.

در 95 درصد مواقع در همان جا مکانی خالی برای پارک کردن اتومبیلم وجود دارد. در 5 درصد مواقع هم کافی است یک دقیقه صبر کنم تا جا پیدا شود همیشه این کار را می کنم.

"من هم جای پارک برای اتومبیلم پیدا می کنم "ان را پیدا می کنند و چرا کسی می گوید من اقبال خوبی دارم و همیشه برنده می شوم اغلب برنده می شود.

اگر می خواهید زندگیتان تغییر کند انتظارات بزرگ داشته باشید.

"وقتی به خود می گویید قرار است ملاقات جالب یا سفر خوشایندی داشته باشم نیروهایی را از خود به عالم هستی گسیل می دارید که موقعیت را برای ملاقات یا سفر فراهم می سازد. وقتی روحیه و مشرب خوشی ندارید و انتظار حادثه ناخوشایندی را دارید عواملی را از خود ساطع می کنید که ناخوشایندی را برایتان به ارمغان اورد"

""قانون جذب مانند غول علاءالدین ، خوسته های ما را براورده می سازد.

"همه چه بدانند و چه ندانند تصویر سازی می کنند. تصویر سازی و سپاسگزاری بزرگترین راز موفقیت هست"

"ذهن هر انچه را بتواند تصور کند، می تواند بدست اورد."

من هم همین کار را امتحان کرده ام واقعا جواب گرفتم اصلا واقعا چیز عجیبی است باید از ته دل باشد

از کتاب جادوی سپاسگزاری:

راه دستیابی به زندگی جادویی در دستان شماست.

یادتان می اید در کودکی فکر می کردید زندگی جادویی است؟

خوب: جادوی زندگی واقعیت دارد و بسیار هیجان انگیز و نفس گیر و عجیب تر از ان است که در کودکی تصور می کردید.

می توانید به رویاهای خود برسید، می توانید به تمام خواسته های خود برسید و زندکی شما به اوج برسد.

با من در این سفر 28 روزه همراه شوید تا به شگفتی های زندگی خود پی ببریم.

ماجرای ما ده هزار سال پیش اغاز شد. زمانی که دانش دگرگون کننده زندگی در متنی مقدس پنهان بوده و به مدت بیست قرن این دانش پنهان شد و همه کسانی که ان را خواندند برداشت اشتباهی داشتند.

 

♥"اعتقاد به قانون جاذبه به ما می گوید که چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد و همه اتفاقات و امور زندگی انسان تحت کنترل ذهن اوست.♥"


یکی از محاسن زیبای زندگی، این است که بدون کمک کردن به خود، هیچ کس نمی تواند از روی اخلاص به دیگری کمک کند.

هنر خوب بودن را باید یاد گرفت، به نظرم باید به خوب بودن یک جور عادت کرد، مثلا خوب بودن ما شرطی نباشد که مثلا اگر کسی بدی کرد بگوییم نه ما هم کمی بد بشویم و به او بفهمانیم ما هم مثل خودت بد هستیم.

اگر اینطور باشد ما اصلا نمی توانیم هنر خوب بودن داشته باشیم چه برسد اینکه سعی کنیم خوب باشم. همیشه و در همه حال سعی کنیم خوبی خود را در هر محیطی که هستیم نشان دهیم.

یک پادگان در اطراف شهر ما هست که هر زمان هر سرباز جدیدی وارد ان پادگان می شود تا خدمت خود را در انجا بگذراند و تمام کند بعد از اینکه از انجا خارج می شود کافیست بگویی ایا کسی هست که در انجا خوب باشد، بلافاصله می گوید فلانی فقط خوب ترین ادم انجا هست.به نظر شما چرا باید در ذهن ان سرباز ان فرد فقط باشد از میان ان همه پرسنل اگر بخواهیم جهان را در نظر بگیریم همه جا ادم خوب و بد دارد.

شاید انسان های نسبتا بدی در اطراف و اقوام و فامیل داشته باشیم ولی اگر هنر خوب بودن را بلد باشیم و تمرین و تکرار کنیم مطمئنن ان ها هم خوب می شوند، به نظرم با صحبت همه چیز قابل حل هست، چرا باید همیشه بد باشیم یا یک سری کارهای بد بکنیم مطمئنن دنیا و نظام هستی کارهای بد ما را پاسخ نمی دهد، بلکه این عملکرد خود ماست که به خود ما بر می گردد، اگر شما عملکرد خوبی داشته باشید مطمئنن بازخورد خوب است و اگر عملکردهای بدی داشته باشید پس بدی و کدر بودن شما را در بر خواهد گرفت.

به نظر شما مسیرهای خوب بودن و سعی بر اینکه همیشه خوب باشیم و تغییر رویه ندهیم چیست؟

تنها پاسخی که برای این سوال هست به این صورت می باشد که باید تلاش و در سمت و سوی خوب بودن قرار گرفت یعنی وجدان شما بدی را قبول نکند. نکته ای که اینجا به ذهن می رسد این است که یکسری می گویند خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند به نظرم این برای انسان های نادان صدق می کند نه انسان عاقل، انسان عاقل که اگر خوبی بیش از حد هم برایش بکنی مطئنن با ایمان و دین و انسانیتی که دارد برایت تمام کمال جبران می کند من به استثناها کاری ندارم تجربیات خودم را نوشتم. پس به نظرم از دیدگاه دیگر بهترین کارها وسط ان است یعنی هر چیزی متوسط ولی در شرایطی مثل خوب بودن اگر کمی هم زیاد باشد اشکالی ندارد یا ثواب کردن و خیلی چیزهای دیگر البته نه کورکورانه بلکه با شناخت عمیق و منطق بالا.

+خوبی کن تا مشاهده کنی چطور خوشبختی به سراغت خواهد امد.
به قول نظامی گنجوی:

هر که به نیکی، عمل اغاز کرد                         نیکی او، روی بر او باز کرد.

به نظرم انسانی که خوب باشد از ته دل و مثل اب زلال خوب بودن خودش را حفظ می کند و بعد از مدتی تک تک سلول های بدن خوب بودن او را در چهره اش نمایان می کند و این فقط برای خوب بودن صدق نمی کند شما هر کاری که بکنید این نکته صدق خواهد کرد.

اگر یک مدت شما راه های بی سر و ته و کدر و بد را در پیش بگیرید مطمئنا چهره شما تغییراتی ایجاد خواهد شد یعنی عمکلرد شما ابتدا در باطن به صورت درونی و در پایان در ظاهر به صورت بیرونی نمایان خواهد شد. با نگاه کوچک و عمیقی می توانید به این نکته ظریف پی ببرید.

حالا خوب و اخلاق خوب داشتن چگونه است؟

هزاران مسئله های ریز و درشت در اجتماع اتفاق می افتد که ما می یبینیم و می توانیم انجام دهیم اینطور فکر کنید که هر بار که یک خوبی می کنید درون شما اتفاقات عجیبی به راه می افتد.

مثلا دوست مان که واقعا عصابی و با چشمی گریان پیش ما می اید و به طرز عجیبی با ما درد و دل می کند و شما ارامش می کند.

مثلا تماس با دوستان دوران دبیرستان یا حتی یک پیامک ارسال کردن به ان ها یعنی اینکه شما هیچ زمانی ان ها را یادتان نرفته است و ان ها متوجه می شوند که شما هنوز خاطرات و خوبی های ان دوره را تکرار می کنید.

یا اینکه پیر مرد یا پیر زنی از خیابان می خواهند رد شوند و شما دست ان ها را می گیرید و کمک می کنید به این طرف خیابان بیایند.

یا نه هنگامی که می بینید همسایه تان بار سنگینی دارد سریع به سمتش بروید و تا درب منزل تمامی خریدهایش را ببرید.

خوب بودن یعنی این مسائل ریز و درشت که همیشه برای من و شما اتفاق می افتد چه در مترو، اتوبوس، محله، و خیابان

زمانی که خوب باشیم اخلاق خوب هم خودش خود به خود و ناخودداگاه شکل می گیرد مثلا ما خودمان یک دوستی داریم که واقعا خوش اخلاق است اصلا باید ببینید این فرد را من خوم به خوب بودن او پی برده بودم، و فقط فکر می کردم که این نظر شخصی و افکار درون خود من هست و هیچ کسی به ان پی نبرده است در حالی که او ازدواج کرد تنها خصوصیاتی که همه در محله تعریف می کردند خوش اخلاق بودن ان بود.

پس ببینید همیشه باید کارهای خوبی انجام داد، آی من این کار را نمی کنم به فلانی عرض ادب نمی کنم اشتباه است، کار زشتی است شما در اصل کار بد در حق او نمی کنید اول در حق خود کرده اید که شخصیت و ادب خود را زیر سوال برده اید.

مثلا اگر کسی در هر جایی با کسی مشکل داشت شما هم سعی نکنید دقیقا مثل کسی که مشکل دارد با او مثل او رفتار کنید چون او به دوست شما بدی کرده است به شما که بدی نکرده است این یعنی به دور از جوانمردی و نوعی بی ادبی محسوب خواهد شد.

برای منفعت خودتان خوب و خوش اخلاق لحظه ای نباشید، چیزهای لحظه ای همانطور که خوب هستند همانطور هم بد هستند و زود تمام می شوند باید به دنبال چیزهایی رفت که جاودانه و ماندگار هستند. خوش اخلاق بودن و انسانیت داشتن شما جاودانه است شما اگر و اگر به بهشت هم بروید جاودانه جوان خواهید بود پس در این دنیا هم به دنبال چیزهای جاودانه باشید یعنی چیزهایی که تا پایان نظام دنیا بماند مثل پیش رفتن علم تا درجات بالا، یا نوشتن چندین کتاب، و هر چیز جاوادانه را که فکرش را می کنید. مطمئن باشید بعد از مرگ این ها برای شما به یادگار می ماند یعنی بدی و یک سری کارهای ناپسند

نظر من این است سعی کنیم انقدر ادم خوبی باشیم که بعد از مرگمان حتی یک نفر هم در ذهنش خطور نکند خاطره ای بد و داستانی بد از ما که الکی بگوید مرد خوبی بود

ذات و فطرت انسان به این صورت است که مغز، قلب، و هزاران اعضا و جوارحی که دارد چیزهای بد را راه نمی دهند و همواره دریافت نمی کنند و اگر دریافت هم کنند ارجاع می دهند به وجدان که ما خواستار این گونه ویژگی ها نیستیم .

Related image

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایا واقعا خوب بودن پاداشی دارد؟

شک نکنید دارد شاید در مقابل یکسری خوبی های شما بدی کرده باشند ولی شما در حق ان فرد فقط خوبی نکرده اید نیت شما خالصانه بوده نه برای منفعت، به خاطر خدا بوده است شاید شنیده باشید که بعضی جاها بگویند چرا اینکار را کردی او در مقابل تو همچین کاری کرد؟ در پاسخ گفته باشد به خاطر خدا پس در همه حال و هر زمان هر کاری می کنید بگویید به خاطر خدا اگر مبارزه با ظلم و باطل کردید بگویید به خطر خدا اگر در حق شما بدی کردند و ضربه های بد و مهلکی به شما زدند و اسیب هایی در زندگی فردی و جامعه ای شما وارد شد بگویید فقط به خاطر خدا بوده اگر او خداوند و خالق همه ما انسان ها و نظام هستی هست پس می سپاریم به خودش.

خوب بودن فقط در اینکه خودتان فقط ویژگی های مثبت را در نظر داشته باشید فقط بخش بندی نمی شود بلکه شما هر شب اشغالهایتان را در سطل زباله بگذارید هم خوب بودن است اگر در خیابان شما اتفاقی افتاد شما با یکسری کارها توانستید اوضاع را ارام کنید این خوب بودن است اگر همسایتان را اذیت نکردید و همه اهالی محل از شما راضی بودند این خوبی شما را نشان می دهد اگر پنهانی کسی را کمک کردید که واقعا در محله شما تنگ دست و احتیاج دارد این هنر خوب بودن شما را نشان می دهد. اشکالی ندارد بگذار هر چه می خواهند بگویند شما کار خودت را بکن

اگر کسی به شما پنهانی رشوه ای داد قبول نکن و رد کن بی سر و صدا لازم نیست جار بزنی کارهایش را قانونی انجام بده چون اگر این کار را بکنی به همه می فهمانی که ما این گونه هستیم و بد عادت کرده ایم تا نباشد کاری هم نیست. اگر هم انجام نداد بسپر به الله خودش درست خواهد کرد.

به قول حاجی که حرف از خدمت افتاد گفت نگران نباش تا خدا هست پارتی معنایی ندارد هر جایی بروم می گویم هر جایی بنشینم می گویم پارتی معنایی ندارد احتمالا ایمان ما ضعیف است که می گوییم پارتی، به الله قسم هزاران بار مشکل دانشگاهی و غیره داشتیم دم نزدیم نه پیش مدیری رفتیم و نه مسئولی و نه استادی شاید چند هفته پیش مشکلی داشتیم و خودم رفتم و مشکل را عنوان کردم نه واسطه ای بردم نه مقام و منسبی مشکل را سپردیم به خدا گفتیم خدایا توکل به خودت نه بنده هایت. انقدر در دوران دبیرستان مردودی داشتیم و مشکلات زیاد انقدر امتحان دادیم و خواندیم تا قبول شدیم و رسیدیم به جایی که شاید خیلی ها رها کردند و رفتند پی زندگیشان.

ولی به قول داستان حاجی که می گفت اول صبح صف طولانی در پادگان بود و همه به خط شده بودند و تمامی پرونده ها زیر دست رئیس بود و مشاهده می کرد و کار تقسیم بندی را انجام می داد. انقدر که از 200 نفر سرباز 0 نفرشان نامه از هزار جا و سفارش شده از صد جا!

ولی ان سربازهایی که کسی نه ان ها را معرفی کرده بود و نه نامه ای گرفته بود و در پرونده شان چیزی بود همگی افتادند دقیقا در نزدیکی محل ستشان و ان ها که همه سفارش شده بودند همه رفتند به مناطق دور، جالب اینجاست هنگامی که ان ها را صدا می زدند با تعجب نگاه می کردند و می گفتند عجب چرا این طور شد و رئیس به ان سربازهایی که نامه نداشتند گفت بیایید جلو شما سفارش نشده اید پس همینجا بمانید

پس هر زمان هر جایی رفتی اول به خدا توکل کن بعد به توانایی هایت هر انچه که در درون توست و ان چیزهایی که استعداد داری مطمئن باش خداوند از یک بنده کاراییش بیشتر است، این برای خود من اتفاق افتاده است شرکتی رفتم و رزومه ای دادم که هیچ کسی مرا معرفی نکرده بود فقط یک بنده خدایی در مزار شهدا گفت شرکت ما یک کارمند می خواهد و من توکل به خدا کردم و رفتم و تنها چیزی که ان مدیر شرکت را مجذوب کرد که ما را انتخاب کند توانایی ها و رزومه من بود و توکل ابتدا بر خداوند متعال.

پس هر جا رفتید اول خدا را به یاد داشته باشید اگر خدمت رفتید نه نامه ای ببرید نه سفارشی معمولی و عادی باشید ببینید به کجاها که نمی روید اگر سفارش شما خدایی باشد تا بلندترین مکان ها صعود خواهید کرد.

خوب باشید و خوب زندگی کنید، و توکل به خدا را در پیش داشته باشید.


از سن بیست سالگی تا سن سی سالگی بهترین سن ما است و بهترین دوران ما! همه ما می دانیم که این دوران هیچ زمان تکرار نخواهد شد. (به عبارتی دورانی طلایی) مانند دوران مدرسه که هیچ وقت ان هم میزی و هیچ زمانی ان معلم ها تکرار نمی شوند!sad و هر لحظه که انسان گذری با ذهنش به ان دوران و خاطرات می زند، چیزی جز غم و حالتی اندوه برای انسان نمی ماند ولی مهم اینجاست که همیشه یک سوال در ذهن ما بوجود می اید و ان هم این است که (چگونه گذرانده ای) خود من که دوست و همراهم در این دوران میز و کلاس و درس و کتاب و صندلی تک نفره بود و همیشه و هر زمان که یادم هست یا روی صندلی بودن در حال یادگیری بودم یا پشت یک سیستم کامپیوتری، و در همه حال در حال (مطالعه) ببینید هیچوقت از (مطالعه دست نکشید) همیشه کتاب بخوانید در موبایل، تبلت، مترو، اتوبوس واحد، در کلاس درس یا هر جایی که فکرش را بکنید. باور کنید همین مطالعه نسبت به آن کسی که بی مطالعه است زمین تا اسمان تفاوت دارد.

یاد ان دوران بخیر وقتی ادم به ان دوران ها و لحظات فکر می کند حاظر است همه چیزش را بدهد و برگردد به ان دوران و فقط 5 دقیقه پشت ان میز با ان فضا بنشیند. ولی افسوس که ان دوران هیچ وقت در این دنیا قابل بازگشت نیست.

Image result for ‫دوران مدرسه‬‎

 

*دیروز که در کلاس درس زبان انگلیسی یک استاد خوب و خوش برخورد و صبور بودم قبل از امدن استاد عزیز و گرامی به کلاس من 20 الی 25 دقیقه زودتر  در کلاس درس حاضر می شوم به این فکر بودم که واقعا عمر از 20 تا 30 سالگی با چه شدتی از کنار مشکلات و سختی ها عبور می کند و به خودم امدم دیدم وای خدای من ما در چه مرتبه و در چه جایی هستیم اصلا باورم نمیشد زمان انقدر زود بگذرد.

ولی سعی دارم در این قسمت به مطالعه کتاب هایی که داشتم اشاره کنم، و باور کنید هر کدام را از کسی شنیدم از کودک 10 ساله که کتاب معرفی کرد و من پیگیر ان شدم بگیرد تا پروفسور دانشگاه تهران، یا از اساتید یا مقام های عالی رتبه یا از تلویزیون بگیرید تا غیره که چه کتاب هایی که هر کدام را یا از کتابخانه تهیه کردم، یا ان ها را خریداری کردم و سعی کردم در این دوران زمانم را صرف مطالعه کتاب های درسی و غیر درسی یا به صورتی که هیچ ارتباطی به رشته و گرایش من نداشت را مطالعه کنم.

اولین کتابی که در دوران بیست سالگی خواندم:

http://bayanbox.ir/view/36007198190194607/IMG-200820-130054.jpg

البته این نکته را بگویم کتاب های زیادی را ان زمان مطالعه کردم ولی تاثیرگذارترین ان ها کتاب قضاوت های حضرت علی (ع) بود.

در طول این چند سال کتاب های زیادی را مطالعه کردم و سعی کردم برای شما در اینجا معرفی و توضیح مختصری در مورد ان ها در اینجا قرار دهم.

کتابی به شدت تاثیر گذار در دوران طلایی حتما این کتاب را بگیرید و بخوانید البته کتاب های زیادی را نوشته و روانه بازار کرده است.

(استاد جیم ران و کریس وایدنر) دو استاد عالی و ناب در زمینه موفقیت:

Image result for jim rohn 12 pillars

12 ستون موفقیت: داستانی کوتاه و قابل درک و فهم از زندگی فردی به نام میشل جونز که فداکاری را در سر می پروراند که گویی زندگیش به پایانی مرگبار نزدیک شده است. به همین دلیل او با پیرمردی ملاقات می کند که در مورد دورازده ستون موفقیت با او صحبت می کند.

ستون اول : پیشرفت شخصی

مثلا پیشرفت شخصی خود ما: درس، تحقیق و پژوهش، اخلاق، رفتار، و هزاران چیز دیگر ایا

یشرفت داشته ایم در ترم های دانشگاهی در رشته ای که داشته ایم در افکارمان در نحوه زندگی کردنمان که پیشرفت شخصی شامل حال همه این ها می شود.

ستون دوم: سلامت همه جانبه

بعد مادی (جسم)

بعد معنوی (اراده، احساس، عقل)

بعد روح (بخشی از ما که فراتر از این دنیاست)

مثلا یک بعدش را می گویم در این دوران طلایی که داشته اید: نکشیدن قلیان، نخوردن مشروبات الکلی، نکشیدن سیگار، نخوردن غذاهایی که برای انسان مضر و سم است به این ترتیب شما از نظر سلامتی یک جانب را دارید. حتی قرار نگرفتن در معرض کسانی که سیگار می کشند و با شما صحبت می کنند .خود ما که گاهی اوقات با دوست عزیزمان به یک مکان تفریحی می رویم زمانی که دود سیگار می اید شاید بارها شده 15 الی 20 بار مکانمان را تغییر داده ایم.

ستون سوم: هدیه روابط

روابط مانند باغی است که شما باید در ان کشت کنید از زبان استاد جیم ران

ستون چهارم: دستیابی به اهداف

بارها و بارها گفته ام که شما باید اهدافتان را بنویسید که نوشتن اهداف ان ها را به واقعیت تبدیل می کند.

یک روش خوب برای بررسی میزان پیشرفتتان شامل (برنامه ریزی، انجام، بررسی و تطابق می باشد.)

ستون پنجم: استفاده درست از زمان

بهترین فرصت ها ان هایی هستند که با اهداف کلی شما در یک ردیف قرار دارند. تفاوت میان ضروری بودن و مهم بودن را درک کن.

ستون ششم: اطرافت را با ادم های خوب احاطه کن

به جمع های ساده ملحق نشو رشد نخواهی کرد. اطرافتان را با ادم های برنده و ادم های موفق احاطه کنید.

ستون هفتم: تمام طول عمرت را مشغول اموختن باش

تمام عمر شما مربوط به پس از تحصیلات رسمی شماست. خود اموزی باعث خوشبختی شما می شود.

ستون هشتم: زندگی یک معامله است

معامله یعنی تاثیر گذاری و تاثیر گذاری کلید یک زندگی موفق است.

هنر و مهارت تاثیر گذاری را یاد بگیر.

ستون نهم: ثروت از پیشرفت شخصیتی بالاتر پیشی نمی گیرد.

پول مشکلات زندگی را حل نمی کند، ممکن است ان را از دست بدهید به خاطر ان تحت تعقیب قرار بگیریدو یا ممکن است ان را از شما بند. مهم شخصیتی است که شما بدست می اورید. فردی باش که ارزش تو میلیون دلاری باشد.

ستون دهم: هر معاشرتی زمینه درک مشترک را به همراه دارد.

معاشرت سخت است ولی در همه ارتباطات مهم است. برای مردم مهم نیست که تو چقدر می دانی مهم این است که تو چقدر اهمیت قائل می شوی.

ستون یازدهم: دنیا همیشه می تواند رئیس بزرگتر دیگری داشته باشد.

به مردم علاقه مند باش نه فقط به خاطر منفعتی که برای تو دارند.

ستون دوازدهم: میراثی به جا بگذار

زندگی کوتاه است نمی توانی انتخاب کنی که چند سال عمر داشته باشی اما می توانی انتخاب کنی که چقدر خوب زندگی کنی. گونه ای زندگی کن که از نظر مالی، معنوی، عقلی، جسمی، و ارتباطی به دیگران کمک کنی.

وب سایت استاد جیم ران را هم قرار دادیم تا کسانی که به زبان انگلیسی مسلط هستند از مطالبی که استاد در وب سایت خود قرار می دهد استفاده و نهایت بهره و سود را ببرند.

https://www.jimrohn.com/

و اما کتابی دیگری که در دوران دانشجویی خوانده ام و لذت عالی از ان در رفت و امد داشتم (استاد گرامی و عزیز چالرز داهیگ) به نام (قدرت عادت در دو جلد که فقط جلد اول ان را مطالعه کردم) کافیست فقط قدرت عادت را بخوانید به قدری این کتاب دقیق و با لسان زیبا گفته شده که دوست دارید چندین بار این کتاب را مطالعه کنید.

Image result for Power Book Habit

 

خلاصه ای از این کتاب در جلد اول (عادت های اشخاص):

فصل اول شامل :

*عادت های اشخاص

*چرخه عادت

*عادت ها چگونه کار می کنند؟

فصل دوم شامل :

مغز مشتاق

چگونه عادت های جدید ایجاد کنیم؟

قانون طلایی چرخه عادت

چرا دگرگونی اتفاق می افتد؟

جلد دوم زیبای کتاب استاد عزیز و گرامی :

عادت های سازمان های موفق

عادت های زیربنایی، یا تصنیف پاول اونیل

چه عادت هایی بیش تر از همه اهمیت دارند؟

استارباکس و عادت موفقیت

وقتی که قدرت اراده خودکار می شود.

قدرت یک بحران

چگونه رهبران از طریق حوادث، عادت ها را ایجاد و طراحی می کنند.

تارگت چگونه پیش از انکه شما کاری کنید، می داند چه می خواهید؟

چگونه کمپانی ها عادت ها را پیش بینی و دست کاری می کنند؟

عادت های جامعه

کلیسای سدل بک و و تحریم اتوبوس مونتگومری

جنبش ها چگونه رخ می دهند؟

نورولوژی اراده ازاد

ایا ما مسئول عادت های خود هستیم؟

وب سایت استاد چالرز داهیگ:

http://charlesduhigg.com/

کتاب بعدی: اگر دانشجو هستید و واقعا یک باره می خواهید فقط تحصیل را ادامه بدهید برایتان یک پیشنهاد دارم ان هم کتاب ناب و زیبای (جادوی کار پاره وقت هست) که کمک های زیادی در این دوران دانشچویی به من کرد واقعا در یکسری جاها کار پاره وقت از 2 شغل تمام وقت بهتر است و کسب درامد بیشتری دارد. طراحی سایت یا نویسنده کتاب بودن یا ویرایش بسیاری از پروژه های تجاری بزرگ و کوچک.

این کتاب شامل:

یافتن یک فرصت کاری

سود بردن، بهتر از مزد گرفتن

جادوی کاره پاره وقت

تنظیم بادبان

قانون نسبت ها

قانون کاشت و برداشت

پرورش مهارت ها

بیایید با هم کار کنیم.

ارتباط، معرفی و تمجید (این یک را سعی کنید قاب کنید و به دیوار اتاقتان بزنید مدام جلوی چشمتان باشد.)

سزاواری در برابر نیازمندی

مهارت های شما، اینده تان را رقم می زند.

خوب زندگی کنید.

در پایان این کتاب می دانید چه جمله ای نوشته (از خدا کمک بخواهید.)

کتاب زیبا و پند دهنده (چهار میثاق)

این کتاب به گفته یک از اشنایان نزدیک به بنده 2 سال پیش دقیقا پیشنهاد گردید که من 5 بار متوالی این کتاب را مطالعه کردم گفتار و اهل قلم بودن و نویسنده این کتاب انصافا قابل تعریف و ستایش است بی شک خیلی زیبا است این کتاب در همان اوایل شما را خیلی عمیق در فکر و اندیشه فرو می برد باور کنید طوری که انگار برای چند لحظه در ان مکان و محیط حضور ندارید.

حتما پی دی اف این کتاب را مطالعه کنید.

خلاصه  ای از این کتاب به نقل از وب سایت  www.panteashop.ir

دون میگوئل روئیز از سرخپوستان آمریکای مرکزی است. وی اندیشه های خود را در قالب چهار میثاق نوشت و بر این باور است که انسان هرگز نباید شکست های زندگی اش را مورد قضاوت قرار دهد. پس عمل به این چهار میثاق تغییرات شگفت انگیزی را موجب می شود.
این چهار میثاق عبارتند از:
۱. با کلام خود گناه نکنید
۲. هیچ چیز را به خود نگیرید
۳. تصورات باطل نکنید
۴. همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید

دون میگوئل روئیز پس از نوشتن این کتاب موفق به دریافت نشان نیروی هوایی ایالت متحده شد که چهار میثاق روی آن حک شده بود. و هم چنین او به عنوان چهره ی ماندگار کشور مکزیک معرفی شده است.

فصل های این کتاب شامل:

اهلی شدن و رویای سیاره زمین

اولین میثاق: با کلام خود گناه نکنید.

دومین میثاق: هیچ چیز را به خود نگیرید.

سومین میثاق: تصورات باطل نکنید.

چهارمین میثاق: همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید.

راه تولتک ها به سوی ازادی-شکستن میثاق های قدیمی

رویای جدید-بهشت روی زمین

وب سایت این مدرس مکزیکی:

www.miguelruiz.com

تصاویری از معدود کتب مطالعه شده ناب :

 

 

 

 

 

http://bayanbox.ir/view/658945903269415793/IMG-200820-231131.jpg

 

   البته کتاب های زیادی مطالعه کرده ام اگر بخواهم کل ان ها را اینجا قرار دهم شاید بالای 50 صفحه شود، ولی در کل هدف این بود که در این 10 سال طلایی دوران خود سعی کنید:

1-بهترین تجربیات را کسب کنید.

2-بهترین مهارت ها را بیاموزید.

3-بهترین و سالم ترین تفریحات را انجام دهید.

4-به همه جای دنیا سفر کنید.

5-با همه مهربان باشید.

6-همیشه در حال تحقیقات و پژوهش باشید.

7-عمرتان را صرف کارهای بهینه و سودمند کنید.

8-همیشه و در همه زمان تلاش و سعی کنید.

9-هر بار شکست خوردید دوباره بلند شوید و ادامه دهید. قانون من نیست(قانون یک مورچه است هزاران بار از یک دیوار می افتد ولی باز تلاشش را می کند و به ان مقصد و هدف از پیش تعیین شده می رسد.)

10-اگر پول نداشتید مهم نیست ولی در این دوران طلایی تان بی عرضه نباشید.

11-همیشه گلیم خودتان را خودتان از اب بیرون بکشید.

12-اگر پشتوانه قدرتمند داشته باشید یا ثروتمند مهم نیست، مهم این است ایا می توانید روی پای خودتان بایستید.

 

موفق باشید.


دیروز که در حال چک کردن کارهای روزانه بودم و همینطور کارهای تحقیقاتی و در حال انجام طراحی وب سایت یک شرکت، دو نفر از کاربران عضو کانال فریلسنری به ما پیام دادند! انقدر ما خوشحال شدیم که واقعا در پوست خود نمی گنجیدیم و گفتیم کانال ما در بین این همه کانال های ریز و درشت یعنی یک نفر ان را خوانده و از مطالب ما لذت برده است و برای ما پیغامی ارسال کرده است این خودش یک نوع دلگرمی برای ما بوده است یک نوع ادامه بسیار قوی، ببینید گاهی اوقات با همین چند نظر خیلی ها عوض می شوند خیلی ها بعضی چیزها را کنار می گذارند یا خیلی کارها را انجام نمی دهند از لحاظ روانشناسی بخواهیم بگوئیم مثلا شما اگر به دوستتان بگویید این کار خوب نیست هر از چند گاهی باور کنید او زمانی که به خانه می رود با خودش مدام فکر می کند که دیگر این کار را انجام ندهم بازخورد بدی دارد یا دوستم یا دیگران واقعا ناراحت می شوند طرز صحبتم را درست کنم و همین نظر دادن باعث می شود درست شود و کار درست را انجام دهد و ما هم زمانی که نظرات مختلف دریافت می کنیم خوب خیلی خوشحال می شویم که یک بنده بسیار ساده و ناچیز و حقیری هستیم که مطالبی را می نویسیم و دیگران از ان لذت می برند و برای ما تاییدیه عالی مطالب را ارسال می کنند. مشاهده کنید

 

 

 

 

 

 

 

 

خوب حالا فکر کنید ما چرا این عنوان را انتخاب کردیم دلیل ان واقعا چه چیزی می تواند باشد؟! ما هزاران بار تکرار کرده ایم و در مطالب و پست هایی که داشته ایم عرض کرده ایم مردم را باید به مطالعه دعوت کرد خوب یعنی چه؟ یعنی هر کسی هر مشکلی داشت را بگوییم برو مطالعه کن؟! اگر نظر بنده باشد که منطقا شما هم به این باور می رسید که درست هست باید مردم را به مطالعه دعوت کرد ببنید همه ما باید اول از خودمان شروع کنیم زمانی که ما چند سال پیش بعد از اینکه فارغ التحصیل کارشناسی شویم شروع کردیم به نوشتن یک کتاب با نام درس ها و تجربه های یک فریلنسر موفق بعد از مدت ها رفتیم یک کانال 2 میلیون نفری را دیدیم که کتاب ما در انجا گذاشته شده است سعی کردیم به صورت قانونی و شرعی ان کتاب را بدون اینکه واسطه ما انتشاراتی یا موسسه ای باشد تالیف و مجوز ان را دریافت و در اختیار کاربران قرار دهیم به نظر شما اگر ما در کلاس یا تک تک با دوستانمان که هستیم بنشینیم تجربیاتمان را کامل بگوئیم یا اینکه هر روز وقت یک سری افراد نزدیکمان را بگیریم و ان را توضیح دهیم به نظر من این کار غلط است سعی کردیم تمامی حرف ها و دل نوشته ها و تجربیات علمی و پژوهشی خود را در کتاب بگنجانیم و در اختیار عموم قرار دهیم تا ان را مطالعه کنند پس ببنید هزاران بار هم با عکس و تصاویر یا تبلیغات تلویزیون شما بیایید و بگویید در معابر در خیابان ها و در پارک ها اشغال نریزید بی فایده است باز خورد جالبی نخواهد داشت ولی شما زمانی که یک کتاب را مطالعه می کنید که مطالب داغ و به روزی در ان نوشته شده که آشغال زمان زیادی طول می کشد تا تجزیه شده و تا اعماق دریا می رود و جانواران را به خطر می اندازد و ان ها را منقرض می کند و بعد که منقرض شد چه بلاهایی که به طبیعت و اقتصاد کره زمین وارد نمی کند این یعنی عمق و فاجعه یک مسئله را شما تا انتها می دانید باور کنید همه افکار اگر این گونه عمقی باشند و سطحی نباشد هیچ کس خطا نمی کند و هر کسی در ذهن خودش درست و با منطق پیش می رود پس دلیل ان که از خودمان شروع کنیم این است، یا خیلی کارهای دیگه که شما یک جوان تحصیلکرده را که هیچ آهی در بساط ندارد و می خواهد یک کسب و کار را در منطقه خودش راه اندازی کند باید هزاران راه پر پیچ و خم را برود و بنده خدا بنالد و اخر سر هم منصرف شود که یک مجوز را به بنده ندادند و کلی هم برای وام  دوندگی کردم و به جایی نرسیدم و اخر سر هم سر از ناکجا اباد در اورده و به راه هایی می رود که اصلا قابل تعریف نیست، خوب وقتی ما از خودمان شروع کنیم بگوئیم جوان هست اگر این کار را ما انجام ندهیم برایش شاید در اینده این جوان زندگی ذلت باری داشته باشد، و خیلی اتفاقات دیگرکه اصلا فکرش را هم نمیشه کرد. خوب ببینید پس هر کسی اگر خودش فرهنگ کار فرهنگ صحبت و فرهنگ رفتار و هزاران فرهنگ سطح بالا داشته باشد مطمئنا یک جامعه ایده ال در اینده وجود خواهد داشت وقتی ما در مورد هر کسی قضاوت می کنیم نظر می دهیم غیبت می کنیم یا حسودی می کنیم یا می خواهیم سر به تن طرف نباشد این یعنی اینکه ما اصلا انسانیت نداریم و بلافاصله قضاوت می کنیم و حکم می دهیم به نظر ما اگر هر کسی خودش را درست کند کافی است هر کسی باید از خودش شروع کند وقتی شما دکتر هستید با یک دیپلم برخورد می کنید مطمئنن بر او تسلط دارید و ان را در عرض چند ساعت در حلقه خودتان قرار می دهید و تمامی راه های درست و تجربه های درست را در اختیار او قرار می دهید خوب ببینید همان یک نفر می اید و می شود دکتر وبه شما پیام می دهد فلانی یادت هست صحبت هایت را من الان یک دکتر هستم، خوب وقتی تو خودت درست باشی می توانی تمامی انسان ها را راهنمایی ساده بکنی که به سمت علم حرکت کن پژوهش کن هر روز تحقیق کن هیچ وقت زمانت را به بطالت نگذران همیشه ته دلتان سعی کنید هر کسی با هر چیزی را دیدید رد کنید شفاف تر طرف یک ماشین 200 میلیونی دارد، و چندین خانه هزاران ادله و دلیل می اورد که او فلان است او بسان است مگر می شود من با او هم صحبت بودم انگونه است اینگونه است ببینید این یعنی ذاتا ما ادم درستی نیستیم یعنی رنج می بریم شاید هم باشد شاید هم نباشد ما که علم و غیب نداریم همین که شما این جمله را در ذهن خود تکرار کنید بس است هر وقتی با هر کسی مشکل داشتیم تنها و پنهانی و رو در رو به او بگوییم نه اینکه جار بزنیم و هزاران دلیل و توجیه بدون اینکه مخاطبی وجود ندارد یا غایب است بیاوریم و طرف را محاکمه کنیم و طوری وانمود کنیم که همیشه حق با ما بوده و ما درست می گوئیم. حالا ببنید!

وقتی هر کسی برای خودش یک نوع موجود عجیب هست دیگر چه انتظاراتی از دیگران خواهی داشت بگذارید این طور شفاف سازی کنم وقتی یک دانشجویی که کاری را دارد انجام می دهد و کپی پست می کند وقتی یک رئیس اداره از جیب تمامی پرسنل خودش بر می دارد به طوری که ان ها متوجه نمی شوند وقتی که یک استادی تمامی پروژه های دانشگاهی را با سختی دانشجو و به راحتی به اسم خودش ثبت می کند یا اینکه یک شهردار هزاران خانه را از دسترس ملت پنهان می کند و با کم ترین و نازلترین قیمت خودش خریداری می کند یا اینکه حتی کوچکترین اقشار و کوچکترین شهرها در مقابل چشمان تو رشوه می دهند و می گیرند یا اینکه یک سال باید برای مجوزیک کسب و کار صبر کرد! یکسال چه اتفاقاتی که نمی افتد! وقتی که ما برای چاپ یک کتاب که از صفر تا صد خودمان اقدام کردیم کلی مکافات کشیدیم تا اکتاب ما به چاپ برسد ولی دست از تلاش و سختی بر نداشتیم و بالاخره انجام شد. فقط باید آهی کشید و گفت خدایا شکرت که ما اینگونه نیستیم و ما را اینگونه نکن و دیگران را هم از این کار دور کن ! وقتی که حتی یک مسافر کش الباقی پول یک مسافر را نمی دهد و باید حتما بگویی اقا پول ان مسافر را کم دادی و بگوید مهم نیست .چه انتظاری داری به نظر من سختی ها و فلاکت های که ا می کشیم واقعا در مقابل یک سری افراد سختی کشیده چیزی نیست ادم هایی هستند که کارتن خواب بوده اند و جراح پزشک شده اند خیلی از جوان ها بوده اند که کار افرین شده اند پس به لحاظ ما سختی هست ولی باید کشید چاره ای نیست بعد از هر سختی اسانی است.

سعی کنید در طول زندگیتان اول از خودتان شروع کنید بعدا به این و ان به قول یکسری افراد دستور دهید و نصیحت بورزید هیچ وقت دیگران را سرزنش نکنید مثلا به این صورت که ای بابا شما فلان و بسان هستید پس در طول زندگیتان کار نمی کردید یک خانه از خودتان ندارید شاید اگر شما هم شرایط ان را داشتید یا در ان سن و سال بودید به همین ترتیب بودید من اکثرا جاهایی که قدم گذاشته ام تا دیدم مخاطبم خیلی سخت و قوی پاسخ می دهد گفتم خودتان را بگذارید جای من به خاطر یک ایمیل نکردن مجوز خودتان ساعت ها راه و رانندگی و این کار را می کنید وقتی ایمیل و راه های ارتباطی ساده ای است، هر وقت دیدید طرف مقابلتان شرایط شما را درک نمی کند این جمله را به او بگوئید"خودت راجای من بگذار چکار می کردی" واقعا جمله زیبایی است باید با طلا نوشت اگر جای من بودید چکار می کردی!

خود من گاهی اوقات ادم خوبی در یکسری جاها نبودم مثلا در مترو که می رفتم این بچه های کوچکی که جنسی را می فروختند حس بدی داشتم همش می گفتم چرا شهردار یک جا برای این ها ثابت نمی گذارد چرا من کمک بکنم به این گونه ادم ها ولی بعد از مدت ها به این نتیجه رسیدیم که کمک کار خوبی هست گاهی اوقات شما را چند قدم جلوتر می اندازد لعنت به من اگر تبلیغات باشد یا شعار ببینید من وقتی پول را همینطوری به ان بچه دادم نگرفت گفت باید یک ادامس بخری! همینطور پول را قبول نمی کرد! ما ادامس را خریدیدم و پول را گرفت خوب این هیچ اشکالی ندارد او جنسش را می فروشد ما هم پول را می دهیم یا مثلا دستفروش هایی که اجناس خیلی ارزان قیمت می فروشند چرا نخریم اتفاقا کمکی هم برای ان هاست همین باعث می شود زمانی که من می خرم دیگری هم خرید کند! نتیجه اینکه ان دستفروش هر شب کالاهایش را بیشتر می کند و این کمکی به چرخه اقتصادی است و ضربه ای به جامعه ای وارد نمی شود! حالا هر روز ان مرد دستفروش بیاید و هیچ چیز نخرید و هر روز صفر برگردد باور کنید می رود سر از کارهایی در می اورد که اصلا در اینجا جای گفتن نیست پس همه چیز به هم وابسته است حالا که می گوییم اشغال نریز! یا اب کم مصرف کنید! یا مردم را به مطالعه دعوت کنید و خودتان اول عمل کنید و از خودت شروع کن هر چیزی را که فکرش را می کنی نتیجه اش این است. وقتی به عوارضی فحش می دهیم که یک فرد عادی از جنس خود ماست! اخه ان بدبخت چه گناهی کرده! او یک کارمند که نان زن و بچه اش را از انجا در می اورد! مثلا من الان یک کارمند بانک باشم من را فحش بدهند خوب است در حالی که تصمیم ساز و تصمیم گیرنده کسانی دیگر هستند و او یک متصدی ساده بانک هست یا مثلا خیلی از شغل های دیگر تماما از بیکاری و ناچاری هست به نظر من که افراد به شغل هایی می روند که دوست ندارند یا هیچ کس سر شغل خودش نیست! چرا واقعا دلیل ان را الان شفاف سازی می کنم!

ببینید یک روز یکی از دوستان در روزهایی سخت که ما دانشجو بودیم و نمی دانستیم واقعا چکار کنیم ما را به یک شرکت معرفی کرد ما رزومه خود را بردیم و تحویل دادیم و پس از انالیز به دفتر رئیس شرکت رفتیم با رزومه ای که از ما دید کلی از ما تعریف و تمجید و خلاصه صحبت گرم و خیلی دوستانه و واققعا لذت بخش اما ما گفتیم رشته مان مهندسی نرم افزار هست و کارهای حسابداری مقدماتی که با اکسل و هلو و غیره باشد را بلد هستیم و قبلا هم فروشندگی را یک چند ماهی سابقه داشتیم ولی زمانی که گفت شما با این رزومه از پس کار ما بر می ایید گفتم شما دقیقا چه رشته و گرایشی برای شرکت احتیاج دارید گفت "کارشناس فروش" می دانید در جواب من چه گفتم؟ گفتم ما از پس این کاری که شما می خواهید بر می اییم ولی بهتر نیست ان دانشجویی که 4 سال دوره کارشناسی مدیریت و کارشناسی فروش را گذرانده و 2 سال درس خوانده و ارشد این رشته را گرفته من بیایم و جای او بنشینم به نظرم اگر اقای رئیس شرکت کسی که خاک این رشته را خورده باشد بهتر نیست! سکوت کرد .و ما امدیم در راه چشمم به یک کارمندی خورد که رشته اش مهندسی عمران بود ولی کارهای یک مهندس نرم افزار یا کامپیوتر را انجام می داد در پمپ بنزین چند هفته بعد ان مرد را دیدم گفت فلانی چرا نیامدی قبول هم کردند که حقوقش هم که خوب بود! در جواب گفتیم "بهتر است هر کسی در جای خودش باشد" این تفکر اگر از یک نفر من نوعی هم شروع بشود یک نفر است اگر واقعا همه چیز جای خودش باشد باور کنید همه چیز درست پیش می رود حالا شما فکر کنید یک مهندس عمران برود حسابداری درس بدهد یا مثلا یک پزشک برود در مسجد تبلیغات کند یا یک جراح مغز و اعصاب بیاید جای حلق و گوش! نتیجه اش می شود همین ولی یک نفر اگر با یک رییس شرکت این گونه صحبت کند مطمئن باشید ان شرکت دیگر از این به بعد هم که شده هر کسی را مرتبط با رشته اش می گیرد یا سعی می کند افراد را در جای خودشان قرار دهد حالا اگر برعکس این نتیجه بود چه می شد هیچی ان کارشناس مدیریت فروش باید سال ها دنبال کار بگردد در هر جا که حالا فکرش را بکنید خوب بعد بفهمد کسی دیگر جای او نشسته چه حالی می شود یا اصلا کار هم پیدا کند ولی مرتبط با رشته اش نباشد ولی ان را قبول کنند! در یک شهر اینطور باشد در یک استان در یک کشور باور کنید در عرض یک ماه تماما همه چیز بهم می ریزد یکسری کارها خوب پیش نمی رود در خیلی جاها مشکل پیش می اید در خیلی جاهای دیگر درستی یا نادرستی هست چون هیچ کس سر کار خودش با رشته خودش نیست یک سری جاها منجر به دعوا و ناهنجاری می شود تا مرگ هم پیش می رود! عمقی تر فکر کنیم افکار سطحی هیچ وقت به درد ما نمی خورد! همیشه عمق ماجرا را نگاه کنید شما زمانی که روی اب با کشتی حرکت می کنید فقط رنگ روی اب را می بنینید ولی زمانی که به عمق 100 متری بروید رنگ اب مدام تغییر پیدا می کند و یک زندگی جدیدی از جانوران را در عمق اب مشاهده می کنید. در پایان سعی کنید از خودتان شروع کنید همه چیز به افراد یک جامعه بستگی دارد فرهنگ کار، فرهنگ ارتباط، فرهنگ برخورد با جامعه، فرهنگ برخورد با ارباب رجوع، فرهنگ برخورد با دانشجو، فرهنگ برخورد با اقشار مختلف جامعه، و غیره. امیداورم که همه این روش را پیش گرفته باشند تا در اینده ای نه چندان دور شاهد توفیق روز افزون جامعه ای شکوفا باشیم.

موفق باشید.

 


همیشه کسی را در نظر داشته باشید مثلا یک عشق که می خواهید به او برسید عشق به کامپیوتر، عشق به موتور یا ماشین عشق به خانه گرفتن یا مثلا رسیدن به عشق انسانی باعث می شود شما همیشه در مسیر موفقیت قدم بردارید و تلاش و سبقت از هم نوعان خود بگیرید.همیشه گاهی اوقات بعضی عشق ها شما را به بلندترین قله ها می رساند.چرا؟! چون هدف را انتخاب کردید و برای ان مغزتان را درگیر کرده اید و مدام به ان فکر می کنید پس مطمئن باشید دست خواهید یافت

دیدگاه شما مشخص کننده سرنوشت، کیفیت زندگی و موفقیت فرش شما است. کیفیت این دیدگاه، کیفیت زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهد این جملات بسیار ژر محتوا و صحیح هستند. سود و منفعت هایی که در زمینه فروش به دست می اید بسیار فراتر از مهارت های فروشندگی است نگرش شما یکی از این منفعت ها می باشد. بدون این مورد، تمام مهارت های دیگری بی فایده و بدرنخور هستند. دیدگاه همان تمرین مهارت ها است و چنان تاثیر با نفوذی بر روی فروشندگی را خواهد داشت. علم وسیع محصولات به تنهایی برای شما یک منفعت است به خصوص اگر خود را باور نداشته باشید.

نگرش روشی است که شما را از نظر روحی به دنیای اطراف خود می نگرید. همانگونه که به محیط اطراف و اینده خود نگاه می کنید.

و اما نگرش افراد موفق:

برای کمک به شما در ژاسخ به مشکلات فروش حرفه ای روزمره، حال بگذارید به کلید خصوصیات تکنیکی بپردازیم. پنج راه موفقیت، پس باید با افراد موفق تمرین کنیم. یک نگرش مثبت، شرط لازم برای به کار بردن دانش است.

نگرش 1:عمل کنید!​ تفکر در عمل

افراد موفق درک می کنند که زندگی پر از انتخاب است، حال یا شما می توانید تنها یک ناظر باشید و یا می توانید سهمی از ان را داشته باشید و یا می توانید سهمی از ان را داشته باشید. انتخابی که می کنید بیانگر این است که یا زندگی شما سود و حاصلی دارد و یا هیچ سهمی از ان نمی برید. هیچ کس تنها با تماشای کارهای دیگران به موفقیت نمی رسد، هر چند که بیشتر مردم همین کار را انجام می دهند.

بسیاری از افراد از این شعار "نایک" استقبال می کنند: "عمل کنید" این شعار به معنای این است که اهل عمل باشید. اما برای من رنگ و بوی تعلل و تنبلی را دارد. "عمل کنید" بله، اما چه وقت؟ خوب، به زودی، یک روزی.

اگر چه این جمله می تواند شروع خوبی باشد اما "عمل کنید" بیشتراز انکه به عمل ارتبطا داشته باشد، به هدف و نیت مربوط می شود. واقعیت این است که ما به ندرت در مورد خود یا هدف هایمان قضاوت می کنیم در حالی که دیگران با کارهایی که انجام می دهیم در مورد ما قضاوت می کنند. مشکلی که ما با ان رو به رو هستیم ضعف اهداف نیست بلکه ضعف عمل است.

Related image

اهداف ساده هستند و ما هم کوهی از ان ها را به دنبال خود می کشیم. متاسفانه اهداف میزان کمی از حس مسئولیت را در خود جای داده اند. عمل کردن مشکل است. اگر هر چیزی را که قصد می کنیم انجام هم بدهیم به موفقیت بی نهایتی خواهیم رسید. افراد موفق فلسفه این جمله را پذیرفته اند: "عمل کنید". ان ها افکار و عقاید خود را به بعد دیگری تبدیل می کنند که ان هم عمل است.

مردم نسبت به تنبلی و تمایل گرایش دارند. در واقع، بسیاری از ما روزمان را اینگونه شروع می کنیم که معمولا قبل از اینکه خود را هر روز خود را از رختخواب بیرون بیندازیم و به محل کارمان برویم، دو یا سه بار چرت می زنیم. به کار بردن اصول مدل زنجیره ای، شما را تشویق می کند تا از رختخواب با میل و اراده خود بیرون بیایید نه به خاطر اینکه مجبورید. دفعه بعد که یک ساعت زنگدار خریدید، ساعتی را انتخاب کنید که هیچ وقفه ای بین زنگ هایش نداشته باشد.

Related image

مشکل دیگری که با ان مواجه هستیم این است که ما همیشه به دنبال ساده  ترین راه هستیم، مسیری که احتیاج به کمترین پایداری و استقامت داشته باشد. تنبلی مثبل یک ویروس، بدترین دشمن ما می شود، مگرش مثبت همانند یک پادزهر عمل می کند و موجب می شود زندگی حق انتخاب دیگری را ارائه دهد، ما مختاریم یا "سختی نظم" را تحمل کنیم و یا "درد پشیمانی" را به دوش بکشیم. "درد پشیمانی" برایمان گران تمام می شود و یک عمر با ما می ماند در حالیکه "سختی نظم" ارزشمند است و زندگی شما را بهتر می کند. متاسفانه درد پشیمانی بر درد نظم غالب است و بیشتر رواج دارد.

برای دیدن این مساله که جامعه چقدر نگرش "عمل کنید" را برایمان ساده کرده است نباید راه دوری برویم. مثلا "بیل گیتس" در  سال 1975 او به خاطر عشق خود به کامپیوتر در زیر زمین خانه اش کار می کرد. مادرش می کفت، همیشه برای صرف شام او را به زحمت از زیرزمین بیرون می اوردیم. از طرفی، علاقه او احتمالا به خاطر مسائل اقتصادی و مالی بود اما تمام عشق او فقط به خاطر پول در اوردن نبود. چه چیزی او را به انجام این کار تشویق می کرد. یک بار پدرم به من گفت عشق ناب و خالص تو به شغلت این است که ان را رایگان انجام دهی. من فکر می کردم او دیوانه شده است اما اکنون به حرف او ایمان دارم.

Image result for bill gates

امروزه هر شغلی چه کوچک چه بزرگ به یک مورد مربوط می شود، نگرش "عمل کنید". با این نگرش است که شما بهره مند می شوید. شرکتی که اکنون در ان در حال عمل کردن هستید، نتیجه تمرین های کسی است که چنین نگرشی داشته است. :عمل کنید:.

در واقع بیش از 50  % از جاهایی که ما در ان کار می کنیم در پنج سال گذشته وجود خارجی نداشتند. مطمئنم چنین افراد موفقی کنار ساحل از زندگی خود لذت می برند در حالیکه ما در اینجا برای کسب اهداف خود زحمت می کشیم.

در اینجا چند پیشنهاد برای تشویق نگرش (عمل کنید) را ارائه می دهیم: ابزاری برای خود بخرید که شما را مجبور به عمل کند، اگر گفتید چه ابزاری؟ ظبط صوت واکمن یک ابزار فوق العاده است که حتی هنگام رانندگی یا وقتی که در منزل هستید، در دسترس شما است. شما دائما در حال فکر کردن هستید، عقاید و افکار بزرگ در مغز و ذهن شما در حال جریان است، معمولا وقتی در حال رانندگی هستید و یا در ترافیک گیر کرده اید این مشغولیات ذهنی بیشتر می شود، واکمن بسیار راحت است و به شما کمک می کند تا افکار خود را ثبت کنید. واکمن من بسیار با ارزش است.

به خصوص در طول دوسالی که مشغول نوشتن این کتاب بودم، یار وفادار همیشگی من بود. شما هر وقت که بخواهید می توانید ان را داشته باشید. با این وجود، به شما هشدار می دهم که مواظب باشید که ان را کجا می گذارید، مدتی پیش با یکی از دوستانم به یک سفر کوتاه برای اسکی رفته بودم. صبح روز شنبه، او لبخند خاصی بر روی لب هایش بود با دودلی علت این لبخند او را پرسیدم، او به من گفت که من در خواب خروپف می کنم. منم مصرانه می کوشیدم تا او را قانع کنم که اصلا اهل خروپف کردن نیستم او با خنده گفت: واکمن کوچکی که همراهت است، همه چیز را اثبات می کند. او ضبط را روشن کرد و من صدای خروپف وحشتناک خود را شنیدم وای، وحشتناک بود.

روش دیگری که من از نگرش "عمل کنید" استفاده می کنم به لطف پدرم است. او گاهی اوقات ساعت خود را روی مچ دیگرش می بست. بعد از مدت ها دیدم که او مرتبا این کار را می کند، علت را از او پرسیدم او گفت وقتی ساعت را بر روی مچ دیگرم می بندم، احساس ناراحتی می کنم و با این کار همیشه به یادم می ماند که باید کاری انجام بدهم. شما هم همین کار را بکنید. ساعتتان را روی مچ دیگر دستتان ببندید یا حتی با یک حلقه و النگو هم می توانید این کار را انجام دهید. طوری که دفعه بعد که باید حتما کاری را انجام دهید را هیچگاه فراموش نخواهید کرد.


از زمانی که درس می خوانم تا به امروز یاد نمی دهم تقلبی کرده باشم، چرا که یک حس عذاب وجدان همیشه ما را ازار می دهد در هر کاری! به راستی که هر کار بدی چه سنگین چه سبک کمی عذاب وجدان را در پی دارد چون واقعا عذاب وجدان چیز بدی است هیچ محاکمه گری وجود ندارد جز:وجدان شما!

تقلب-پولکی-نمره-استاد

هدفم از نوشتن این مطلب :خاطرتان باشد قبلا یک موضوع در مورد چرا تقلب بسیار همه گیر شده است نوشته بودم ولی انقدر باید نوشت و نوشت و نوشت تا اگر یک نفر هم شد دست از این کار بردارد.

مهم تر از ان چرا همه پولکی شدند به عبارتی یک مقاله می خواهی ارائه دهی یک پولی را باید پرداخت کنی!

نمره می خواهی بگیری باید انقدر هزینه پرداخت کنی!

چه چیزهایی که در اطراف ما رخ نمی دهد ادم گاهی اوقات می خواهد اصلا شغل هایی مانند استادی و معلمی را بیخیالش شود. زمانی که یک تقلب از یک دانشجو را می گیرند و تا کمیته انضباتی و فلان می رود و اخر سر هم تماس می گیرند با رئیس ان می گوید مهم نیست بگذار بنویسد!!!!!! اگر این طور هست پس حق ان بنده خدا که درس را خوانده شب کلی استرس را تحمل کرده و تا صبح نخوابیده و کلی شهریه داده با وضعیت نابسمان! وضعیت ان بیچاره چه می شود. این دو یکی هستندمهر شده حق ان دانشجو ضایع شود یا خیلی های دیگر. فردای ان روز اگر ان فردی که زرنگ و درس خوان بوده ربه جایش ان تقلب کن برود! یا در جایی نتواند استخدام شود و کاری که حقش بوده را پیدا نکند مصببش چه کسی خواهد بود ؟به نظرم کسی که نمره داده. ببینید همیشه با این طرز تفکر برویم جلو اگر هر درسی را افتادید مطمئن باشید که چیزی بلد نبودید یا ننوشتید یا اگر به هر دری زدید استادتان نمره نداد مطمئن باشید ان استاد واقعا استاد هست چون یک فرقی میان ان دانشجوی زرنگ و ان کسی که درس نخوانده گذاشته است در قران هم بین انسان ها کلی تفاوت گذاشته شده است. حالا این تفسیرها به کنار دانشجوی زرنگی اگر ناامید شود و واقعا بعد از گذشت یک ترم واقعا بفهمد که چه کسانی درس می خوانند و چه کسانی نمی خوانند بعد ترم بعد هم بیاید و در ترمی بالاتر بنشیند چقدر بد است جای تاسف دارد. دید را باید تغییر داد تفکر را باید تغییر داد. این ها همه اش حق الناس است.و مصبب همه این خطاها ان کسی است که مجوز را صادر می کند.(چه برای تقلب چه برای نمره).

مهر شدهپایین برگه ها جملات کوتاه و بلند نوشتن بی فایده است. گواهی های پزشکی بی فایده است .کلی بهانه های دروغ و بی اساس بی فایده استمهر شدههمه این ها هم باشد ادم باید به روی خودش نیاورد و درس و علم را بخواند و ادامه دهد. به جز این درس و علم چه چیز بهتری است که تو را به موفقیت می رساند؟

اگر عاشقش نیستی بیخیالش شو و برو سر کاره دیگری اگر برای افزایش حقوق می آیی که فقط نمره پاسی بگیری باز هم نوعی گول زدن خودت هست ولی می خواهی به خودت بگویی نه من زرنگ هستم، زرنگی ان هست که صبر کنی چراغ سبز شود و بعد حرکت کنی وگرنه همه راه دور زدن و تقلب را بلدند هیچ کاری هم ندارد زمانی که چراغ قرمز هست حرکت کن علمی که تو در ان چیزی را یاد نگیری بی فایده است هیچ نمی ارزد.(کتابی که تو نویسنده اش نباشی و اسمت در پای ان خورده و خودت یک بار فقط ان را خواندی و همه کارهایش به عهده کسی دیگر بوده بی فایده است، مقاله ای را که خودت ننوشتی هزاران جا دست به دست چرخیده است و به دستت رسیده بی فایده است، پایان نامه ای که بیرون برایت انجام داده اند و دست به دست چرخیده و به خودت رسیده دفاعی و نمره ای تو خالی بی فایده است.)

تقلبی که فکر باطل می کنی و خیال می کنی تو را به جلو می اندازد یک نوع فریب می باشد ما هم مثل خیلی های دیگر بودیم کلی سختی و بدبختی کشیدیم امدیم تا به این جا رسیدیم ولی تقلب کردن و پولکی بودن اگر تو را به جایی رساند بدبخت تر هم می کند شاید امثال من و تو ان را نبینند ولی ضرر را بیش تر از ان چه که بدست اوردی پس خواهی داد. هیچ فردی واقعا در جای خودش نیست چرا؟ هر کسی سر کار کسی دیگر است. همه به دلایلی فقط می خواهند بگذرانند از یک دانشجو بگیر تا یک استاد.

استادی که هزاران بار ایمیل برای او ارسال می کنی و پاسخ نمی دهد و فقط به فکر پول و حقوق اخر ماه خود است(کلی مغرور است و حتی کلی خشک برخورد کند از اخلاق امام علی نیست .امام علی ع دریایی از علم و معرفت بود با همه خوش اخلاق و خالصانه بود هیچ وقت متکبر و مغرور بودن انسان را به جایی نمی رساند. حالا اگر دکتر شدی و یک دست به دانشجو نمی دهی این ها از اخلاق یک شیعه نیست.)این چه استادی است؟! هزاران بار تماس بگیری و پاسخ گو نباشد. حضوری بروی و تو را یک بار راهنمایی نکند و هدایتت نکند در مسیر علم چه فایده ای دارد به نظر من استاد باید دلسوز باشد و به فکر دانشجویش. ان طور هم نیست که ما فقط یک طرفه به قاضی برویم بله هم اساتید مشکل دارند و هم خیلی از دانشجویان که باعث شدند جامعه به این شکل در بیاید وقتی نظارتی نیست همین خواهد شد.

دلسوزی و مشاوره از استاد گذشته باشد دانشجو هم رغبت و میلی به درس ندارد وقتی استادی سوال ها و پاسخ های یک امتحان را برای یک دانشجو ارسال کند دیگر چه توقعی است باید فقط سکوت کردو نگریست. وقتی انقدر دانشجوهای قوی و زرنگ حق شان ضایع شده است دلیلش همین هاست که عرض کردم.

گاهی اوقات اصلا می خواهم به استادی فکر نکنم چون هر چقدرم که قوی باشی و زیر بار نروی انقدر تو را در فشار می گذارند که مثل خودشان شوی ولی به هیچ نمی ارزد. یا باید انجام نداد و نرفت و یا اگر انجام دادی عاقبت دنیا و اخرت ان را هم به فکرش باشی اگر می توانی عذاب هایش را تحمل کنی که هیچ اگر نمی توانی پس باید سمتش که هیچی فکرش را هم نکنی.

به نظرم حقوق یک کارگر که از ساعت 7 صبح تا 7 شب در شرکت است بهتر از این کار است. پول دادن و نمره و تقلب کردن و ساکت بودن و پارتی بازی کردن مهر شده

تبریک به ان هایی که عاشقان علم هستند نه عاشق پول و صد احسن به دانشجویانی که درس می خوانند و با اشتیاق علم را ادامه می دهند. و هیچ بهانه و عذری ندارند.

هر وقت تقلب کردی به این فکر باش که ضعیف ترین هستی و مطمئن باش که ان درس و امتحان فرمالیته است حتی نمره اش و حتی معدلش شاید الان خیلی ها این مطلب را بخوانند و درک نکنند ولی به سنی که می رسید که درکتان بالا می رود و واقعا می فهمید تمامی کارهایی که خودتان انجام ندادید واقعا یک کار پوچ و بیهوده است.

موفق باشید.


Stress

عجب معظلی هست این استرس! پس از کلی تحقیق و بررسی علمی تصمیم گرفتیم یک مطلب در این باره ینویسیم تا شاید کمکی باشد برای کسانی که به این عارضه وحشتناک دچار هستند، شاید هیچ چیز به اندازه این "استرس" ادم را اذیت و ازار ندهد همین استرس که شاید کم به ان توجه می کنیم بیش ترین ضررها را برای بدن ما دارد، بنده خودم چندین سال است که به این عارضه دچار هستم اصلا کسی را تا حالا از دوستان و فامیل سراغ نداشتم بگوید استرس نداشته ام یا اصلا ندارم!بنده خودم در مواقعی مانند کنفرانس های علمی و محیط کار یا حتی انجام پروژه های کاری و هنگام مصاحبه دچار استرس واقعا شدید می شوم فقط نفس عمیقی می کشم و می گویم چیزی نیست.ولی باز هم کمی اگر کارساز باشد ولی کلا کارساز نیست گفتیم چه کار کنیم خدایا همش هم مگه استرس می شود اصلا گاهی اوقات شما حافظه تان ضعیف می شود یا لکنت می گیرید یا تصمیم گیری که عصب های بسیار کوچک مغزی انجام می دهند یک ان مثل سیستم کامپیوتر خاموش می شوند و انگار فکر می کنی که باید چند ساعت صبر کنی تا سیستم مغزی ات روشن شود.

چند روز پیش یا یکی از دوستانی که پروژه بسیار سنگین اش را قبول کرده بودم هنگام گفتگو در مورد پروژه اتفاقی به مبحث استرس و اینکه چکار کنیم متوقف شود رسیدیم وای بنده همین طور متعجب مانده بودم! اگر بگویم بعضی واقعا باعث می شوند استرس به شما هم منتقل شود شاید باور نکنید ولی حاظرمثابت کنم مثلا ما هنگامی که ازمون ارشد داشتیم چند نفری که انجا بودند مدام عادت کرده بودند به دیگران استرس را تزریق کنند من که حتی صدای ان ها کند به گوشم می رسید باعث می شد تپش قلب بگیرم دقت کنید ان ها خیلی دور بودند ولی من واقعا استرس گرفتم با این که مطالب را بلد بودم ای بگویم خدا چکارش کند!!!

حسابی ما را استرسی کرد و ما وارد امتحان شدیم یکسری مطالب واقعا از خاطرمان رفت می خواهم بگویم انقدر این استرس قوی هست که به هزار جای بدن شما صدمه می زند پوست، تک تک سلول های ریز و درشت، حتی مغز شما را گاهی اوقات تا اوج مرگ می برد یعنی اگر استرس خفیف داشته باشید گاهی اوقات به مرگ هم خواهد انجامید.

خلاصه ان همکاری که پروژه اش را قبول کرده بودیم گفتم شما چقدر استرسی هستید به من هم استرس وارد می کنید گفتم قرصی مصرف می کنید؟ اگر بدانید در جواب چه گفت با خودم گفتم وای به حال بدن و روح ما ؟!

قرصی که این همکار ما مصرف می کرد اسمش آسنترا بود من گفتم چه قرصی هست گفت اگر مصرف کنی باعث می شود استرس را از بین ببرد؟!

اولا در باب این موضوع بگویم به هیچ وجه قرص شیمیایی مصرف نکنید که بدن شما را زودتر از هر چیزی که شما فکرش را بکنید از بین می برد. ببینید اولین جایی هم که تاثیر گذار هست مغز شما که همه کاره هست می باشد. بنده کمی تعجب اور در اینترنت سرچ کردم : ببینید کارایی این قرص چست؟

_آسنترا نام تجاری سرترالین است که از دسته داروهای مهار کننده باز جذب سروتونین (SSRI) می باشد.

موارد مصرف: 

آسنترا در درمان اختلالات  افسردگی  توأم یا بدون اضطراب، اختلالات پانیک یا وحشت زدگی (دوره های کوتاه اضطراب شدید یا حملات پانیک)، اختلالات وسواسی – اجباری obsessive – compulsive (تفکرات اجباری، رفتارهای تکراری مانند شستن مداوم دستها)  بکار می رود.

موارد منع مصرف:

آسنترا  در موارد وجود حساسیت به سرترالین یا سایر ترکیبات موجود در این دارو نباید مصرف شود. تجویز هم زمان و یا با فاصله کمتر از دو هفته آسنترا  با مهار کننده های مونوآمین اکسیداز (MAO) نیز ممنوع است. 

احتیاط ها و هشدارها:

در صورت ابتلا به بیماری های مزمن، اختلالات متابولیک، وجود حساسیت بیش از حد به داروها و نیز مصرف سایر داروها حتماً پزشک خود را مطلع سازید. 

مواردی که باید به پزشک  اطلاع داده شود:

    ابتلا به بیماری کبدی (اگر لازم باشد، پزشک مقدار داروی تجویز شده را کاهش داده و یا فواصل   تجویز آن را افزایش می دهد). 

    سابقه بروز حملات صرعی 

    سن کمتر از 16 سال 

Image result for Stress

ببیند وقتی ما خودمان نمی توانیم به خودمان کمک کنیم یک قرص شیمیایی می خواهد به ما کمک کند! همه قرص های شیمیایی فقط مسکن هستند یعنی "به عبارت بهتر دردم را ساکت کن قرص جانخنده" وقتی که مدام یک قرصی مصرف شود شما به ان عادت می کنید و مغز شما کند می شود که شاید دانشمندان خیلی چیزهای ریز خیلی ریز  را که داروهای شیمیایی تاثیر می گذارد را کشف نکرده باشند یا در کتب علمی نیاورده باشند، فکرش را بکنید مثلا یک لیوان اب داخل باک ماشین بریزید هر روز

خلاصه ما بعد از بررسی های علمی تصمیم گرفتیم اولا یک ورزش ثبت نام کنیم سبک و نه انقدر سنگین که از پس ان بر بیاییم چون قشنگ استرس و وضعیت جسمانی شما را تنظیم می کند. و باعث می شود شما از شر این استرس لعنتی خلاص شوید. دوما هم استفاده از تجربیات علمی بسیاری از بزرگان اهل محله و فامیل و دوستان که از همه ان ها نظر را گرفتیم و یک چند هفته ای فکر کردیم که خداوند گیاهانی بر روی زمین قرار داده که باعث می شود که درد و بیماری هایی که انسان دارد به راحتی با داروهای گیاهی قابل درمان باشد و ما هم یک داروی زیبا و خوش عطر و خوش طعم را پیدا کردم وای از روزی که این دارو را بنده مصرف می کنم نمی دانید چه تاثیراتی دارد حتی دوستمان هم که زنگ می زند و گاهی اوقات سوال می کند از ما چکار می کنی ما می گوئیم بابونه میل می کنیم. البته به حاج خانم و برادر و حتی اشانایان گرامی هم این دارو را معرفی کرده ام واقعا بعضی ها اصلا اسمش را نمی دانند یا هیچ اطلاعاتی ندارند و به سادگی می گویند بیخیالش ما همان قرص های شیمیایی را می خوریم حالمان را عالی می کند.عجب چرا چون شناختی ندارند یا خواهرمان هر سری از این به بعد در داشگاه تدریس دارد بنده ان را می جوشانم و قبل از اینکه صبح اماده بشود و برود برایش یک لیوان درست می کنم تا میل کند.خوب بگذارید خواص این داروی گیاهی را بگذارم.

بابونه

Image result for ‫بابونه‬‎این هم از لیوان ما که اولین بار شروع کردیم برای مصرف این داروی گیاهی زیبا و قشنگ که واقعا لذت فراوانی دارد هر چقدر بگویم کم گفتم:خنده ارامش را با این دارو تجربه کنید.

البته یک سری مطالب را از وب سایت بیتوته سعی کردیم انتقال بدهبم اینجا تا اطلاعات کمی تکمیل تر باشد:

http://www.beytoote.com/health/cure-herbaceous/attribute-camomile.html

زمانی که به عطاری می روید بگوئید 10 هزار تومان بابونه می خواهم والا بنده گفتم کلا چقدر هست گفت مثقالی 34 هزارتومان.حالا درست و غلطش را نمی دانم یا اینکه چگونه حساب کرده است؟! بماند ولی ما عرض کردیم عطار جان شما 10 هزار تومان به ما از این بابونه لطف بفرما که همین قدرش هم انقدر زیاد است شاید 2 ماه مصرف کنید البته باید ان را 15 دقیقه یا 20 دقیقه بجوشانید و بعد با ابجوش قاطی کنید و میل کنید البته بعد از ان سعی کنید یک چیز شیرین مثل نبات یا شکلات میل کنید بنده اکثرا این کار را انجام می دهم بسیار ارامش بخش هست یعنی شاید این را بگویم در عرض 15 دقیقه اثراتش شروع می شود و هیچ گونه عوارضی ندارد و طبیعی است و می توانید صبح، ظهر، شب، مصرف کنید.خنده

بنده الان برای کنفرانس هایی که اکثرا می رودم قبل از هر برنامه یا مصاحبه ای یک لیوان کامل میل می کنم. خیلی خوب است حتما امتحان کنید.

نکات زیر را در نظر داشته باشید:

اگر مشکل قلبی دارید حسابی تحقیق و بررسی علمی را فراموش نکنیدحتما داروی گیاهی وجود دارد.

اگر مشکل کلیوی دارید حتما داروی گیاهی برایش وجود دارد.

اگر مشکل فکری و ذهنی و یا هر چیزی که دارید حتما داروی گیاهی ان وجود دارد از تحقیقات علمی و بررسی قبل از مصرف هر چیزی مزایا و معایبش اطمینان حاصل کنید.

مضرات:

ﻋﺼﺒﺎﻧﺖ: ﺒﺪ ﺭﺍ ﺿﻌﻒ می کند.مهر شده

ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ: ﺷﺸ ﻬﺎ ﺭﺍ ﺿﻌﻒ می کند.

ﻧﺮﺍﻧ: ﻣﻌﺪﻩ ﺭﺍ ﺿﻌﻒ می کند.مهر شده

ﺍﺳﺘﺮﺱ: ﻗﻠﺐ ﻭﻣﻐﺰ ﺭﺍ ﺿﻌﻒ می کند.

ﺗﺮﺱ: ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺯ ﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻠﻪ ﻫﺎ می شود.

نکته پایانی خودتان را کنترل کنید هیچ چیز ارزش این را ندارد که به بدن خود ضرر بزنید.سعی کنید همیشه و در همه حال مراقب وضعیت جسمانی و روحی خود باشید.

هر چیزی را مصرف نکنید، هر چیزی را به خورد بدنتان ندهید. خیلی خوراکی ها را مصرف نکنید مثل چیپس، پفک، لواشک، و یا خیلی چیزهای دیگر اگر می خواهید مغز و بدنتان خوب کار کند سعی کنید چیزهای طبیعی مصرف کنید. امیداورم این مطلب بتواند به کسانی که استرس های شدید و یا تپش قلب در حین خواب دارند یاکسانی که بی خواب هستند یا راحت خوابشان نمی برد را انشاءالله داشته باشد.

موفق باشید.

مرتضی پاک نیت


همه ما انسان ها ممکن است گاهی اوقات به وسوسه شیطان دچار شویم، حالا وسوسه های ذهنی گاهی اوقات درصد بالایی دارند و گاهی اوقات درصد بسیار پایین یعنی گاهی اوقات خیلی ناچیز و گذرا هستند و گاهی اوقات هم به مدت طولانی انسان را درگیر می کنند و به صورت پس و پیش به انسان راه های مختلف نشان می دهند. بالاخره انسان با این وسوسه های ذهنی که بعدها باعث می شود انسان در پیش خود احساس حقارت و پوچی کند یا خودش را نبخشد البته این در گوشه ذهن و در خلوت خود انسان اتفاق می افتد یک جورهایی می توان گفت یک قسمت از ذهن خوبه ما این پیشنهادات را می دهد. یا یک نوع الهام ذهنی بسیار عمیق.

اکثرا وسوسه های شیطانی همیشه یا در یک برهه از زمان رخ می دهد و به مرور که انسان سن و عقلش به جلو پیش می رود کمی بهتر می شود یا می توان گفت نزول پیدا می کند. به این ترتیب کمی جوش چیزهای دیگری را می زند البته این برای همه انسان ها شاید صدق نکند، مثلا خدمت سربازی را بروم و مرد شوم و بعد یک کار ابرومند و در شان اجتماعی من باشد را پیدا کنم. و بعد هم یک خانه و ماشین بگیرم و تشکیل یک خانواده را بدهم. تمامی این فکرها از سن 23 یا 24 به صورت کاملا شفاف پدیدار می شود. ولی ایا گاهی اوقات نتیجه برعکس هم دارد؟ به نظر شخصی بنده اگر بخواهیم درصدی حساب کنیم بله دارد. ولی چرا باعث می شود گاهی اوقات انسان تا سن 30 و یا 40 این فکرها و خطاهای ممکن را تکرار و به مغزش خطور کند؟

به نظر ما یک دلیلش درس نخواندن است، که باعث می شود انسان مغزش سمت و سویی دیگر برود. یا مطالعه نکردن یا دروازه های ذهنی خطرناک و منفی از هر گوشه و کنار جامعه ! یعنی مثلا در مترو که هستی یک نفر یک چیز می گوید مغزت صوت می کشد با این که اصلا نه اطلاعاتی دارد نه مطالعه کرده نه اصلا پژوهشی یا تحقیقی ولی حرف را بی فکر می زند! یا مثلا یک مغازه می روی تابلو بخری کلی ایه با قلم نوشته و بر در و دیوار مغازه نصب کرده و ما هر سری می رویم یک جمله یا یک سخن از معصومین نوشته و توضیح هم می دهد یک فرد تحصیلکرده و با تجربه که واقعا نفسش حق است هر چقدر هم مغازه اش بسته باشد ما منتظر می مانیم بیاید یا اگر نیاید هم میرویم و فردا روزش می اییم؟ دلیل این چیست؟ ایا همه این ها بی حکمت است چرا از جای دیگر ان تابلو ها را خریداری نمی کنیم. به نظر من خداوند به هر انسان یک ظاهر داده و یک باطن باطن را که ما تشخیص نمی توانیم بدهیم الله اعلم ولی ظاهر هم نمی توان قضاوت کرد ولی واقعا ادم ها را خداوند طوری قرار می دهد که به دل بشینند البته می گویم این نظر شخصی است.من زیاد وارد جزئیاتش نمی شوم چون واقعا بحث گسترده ای است.خلاصه بگذریممی خواهم بگویم بعضی ها هم این مدلی هستند با فکر و سنجیده هم عمل می کنند و هم صحبت با هر قشری و با هر جوانی و نوجوانی را بلدند با منطق و فلسفی صحبت می کنند تا روزنه ای در افکار ایجاد نشود! نه مثل بعضی ها که نسنجیده و بی فکر هر چه که به زبانشان می اید را می گویند برویم این کار را کنیم خوب است یعنی اگر 1 ساعت کنارش باشی وسوسه های شیطانی غول پیکر به سراغت می اید بهترین کار چیست؟ این است که شما بیخیال شوید یا کم کم دیدار کنید یا با اصول درست و صحیح او را از این گونه کارها منع کنید البته مدت زمان زیادی شاید طول بکشد ولی چون دوستتان است ارزشش را دارد. یا مثلا استادی در کلاسمان داشتیم تا زمانی که گفتم استاد تا چه زمانی انسان باید درس بخواند پس تفریح چه ؟گفت درس خواندن تفریح است. در گوشه دفترم یادداشت کردم.جمله بسیار زیبایی بود.

ببیند انسان عاشق نباشد عاشق هر چیزی مطمئنن یا شکست می خورد یا ذهنش نسبت به ان کار یا هر چیزی که شما فکرش را بکنید کدر می شود. مثلا بعضی شغل ها هستند طرف یا فحش می دهد یا ناراضی است و هر روز گله و شکایت می کند خوب این خودش وسوسه شیطان است. اگر علاقه نداری پس چرا رفتی؟ اگر مجبور بودی؟ کار دیگری می رفتی؟ باز هم اگر در شرایط سخت تر هستی پس با همان شغل می توانی یک جور پیش بری که دلچسب و شیرین باشد. اصلا بعضی شغل ها ادم را که بی حوصله نمی کند هیچ انسان را زنده هم نگه می دارد. و طرف روز به روز با مطالعه و با پژوهش که پیش می رود می بیند وای چقدر گسترده است این علم.

دلیل همه بدبختی ها یا موفق نشدن ها درس نخواندن است! شاید الان بگویی بی فایدست درس الان فقط شده است مدرک؟!

خوب ببینید این می شود همان حرف های چپندر و قیچی در خیابان ها یا متروها یا خیلی جاهای دیگر!که یک سری ادم ها که تلاش نکردند و ضعیف بودند این افکار منفی را در ذهن شما فرو می کنند در ان سنین مطمئنن می رود در مغز شما.مطمئن باشید ملکه ذهنتان می شود و تا هر جایی شکست کوچکی بخورید سریع به ذهنتان می اید. یا ان مغازه تابلو فروش که همیشه + خوش خنده و خوشرو است! که همیشه به ما می گوید درس بخوان مطمئن باش پشیمان نمی شوی.

بله درس خواندن باور کنید سخت است ولی ارزشش را دارد الان تمامی اگهی ها را که شما ببینید یا شده شرایط سنی یا شده مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا.

حداقل و یا در پایان مطمئن هستم که هر کسی درسش را با هر شرایط سخت و خیلی سخت و خیلی خیلی سخت که دارد بخواند پشیمان نمی شود .مطمئنن کار پیدا می کند. چرا ادم بیکار محله مان را که به جایی نرسیده یادمان است کلی تفکرات و نرسیدن های خیلی ها را یادمان هست. ولی ادم های موفق را یادمان نیست.

در جمع هایی بودیم که صحبت های زیادی شده، که پدر و مادرشان به رحمت خدا رفته ولی درس را ادامه دادند، با کفش پاره سر کلاس رفتند و دکتر شده اند الان که همه چیز محیاست پس استفاده کنیم هر وقت فکر کردی چیزی را نداری پس بدستش بیاور به این فکر نباشید که پول دانشگاه را از کجا بیاورم انقدر ادم های میلیونی بوده هم درس هم کار هم خانواده را گردانده است. این سختی را متحمل نشوی مطمئن باش وسوسه های شیطانی می اید سراغت

در پاسخ به سوالات خیلی ها کار نیست؟! همه اش شده پارتی از خیلی ادم های خام و کم تجربه می شنوی شک ندارم!

به نظر من شما می گویید پارتی درست است@ هر جایی پارتی هست و دوست و اشنا بازی کردن! ولی این کوته فکری نیست؟

یعنی یک انسان این همه کارساز است .به نظر من بهترین و با قدرت ترین پارتی و بخشنده ترین پارتی ما خداوند بزرگ و بلند مرتبه است. او اگر بخواهد انسان را به بهترین شکل ممکن کمک می کند ولی ما انسان ها عادت داریم همش بگوییم نمی شود و ای بابا مگر می شود فلان و بسان!دو چیز در این جهان زیبا است "یکی اینکه مردمی بخواهند کسی را ببرند بالا و خداوند می اوردش پایین و دیگری مردمی که انسانی را بخواهند بیاورند پایین خداوند میبردش بالا و عزت و افتخار می دهد."پس؟؟؟؟؟؟؟به این نتیجه می رسیم!

این نشانه ایمان ضعیف ماست ایمان هم مثل درس خواندن است شما ایمان ابتدایی دارید ایمان راهنمایی دارید ایمان دبیرستانی دارید ایمان دکتری دارید ایمان هم مراتب و درجه دارد. روزهایی که ما وسیله نداشتیم به دانشگاه برویم و هر بار که سر خیابان می رفتیم می گفتیم خدایا دیر نشود باز ما دیر به سر کلاس نرویم توهین به استاد شود، با یک صلوات ماشین می امد و ما می رفتیم در طول 4 سال یاد نمی دهم ما صلواتی فرستاده باشیم و ماشین نیامده باشد یا سر کلاس درس یا امتحانات سوره های زیادی را می خواندیم که خداوندا کمک کن در این امتحان موفق شویم حالا یک انسان عادی کاراییش بیشتر است به والله نیستعزمت را جذب کن و به الله بگو خداوندا برکت از تو و حرکت از من . فردا روز به این فکر باش عمر و مالت را در چه راهی صرف کرده ای؟ در راه علم عمرت برود و مالت ارزشش را دارد .ارزشش را دارد که بروی و کار کنی و درس بخوانی به والله دارد علم راه های زیادی در طول سالیان به تو نشان خواهد داد هر راهی را انتخاب کنی موفق هستی. ولی از ته قلبت باشد از ته دلت باشد عاشق و شیفته علمت باشی.

نمی خواهم اروپا را تبلیغ کنم ولی باور کنید یک سری به سایت ها بزنید یا مقالات یا ژورنال ها ببینید چقدر تحقیقات و پژوهشات انجام می دهند با این که همه چیزشان ازاد است ولی با علاقه هدف و علم و یا درس را دنبال می کنند.

شک نکنید ریشه همه انحرافات و فسادهای جامعه همین بیکاری و درس نخواندن است درست است شاید هزارن مورد باشد که بگویید درس خواندن چه ربطی به فساد و انحرافات ذهنی دارد؟ ولی باور کنید زمانی که شما درس بخوانید علم را ادامه دهید و به مقاطع بالاتر بروید شخصیت شما ذره ذره تغییر خواهد کرد حتی طرز لباس پوشیدن شما حتی طرز برخورد شما به کلی تغییر خواهد کرد هر چقدر که پیش می روید می خواهید بهترین کتاب و یا بهترین جزوه یا زمانی که استاد می شوید می خواهید بهترین تدریس را داشته باشید. بالاخره گروه علمی هم دنیایی دارد. تمام این کارها عملی است و انسان به بهترین قله ها خواهد رسید ولی با عاملی به نام "خود کنترلی" من همیشه این را در ذهنم دارم و نوشته ام و به دیوار اتاقم زده ام هر وقت در هر شرایطی در هر مکانی و در هر زمانی بودی اگر خودت را کنترل کردی مطمئن باش پیروز میدان هستی زیرا تمام عومل اصلی و انحرافات فکری عدم خود کنترلی است وسوهای شیطان پشت سر هم عملی می شود نتیجه اش می شود عدم خود کنترلی/ انحرافات ذهنی خطرناک به سراغت می اید نتیحه اش می شود عدم خود کنترلی/ یا به فساد روی زمین دچار می شوی نتیجه اش می شود عدم خود کنترلی/.

پس اعتقاد و عمل در جهان اسلام بسیار مهم است البته ناگفته نماند خود انسان به سادگی می تواند اعمال خوبی را انجام دهد چون ذات و فطرت انسان از بدو تولد بد نیست  همه انسان ها خوب هستند نباید دریچه های ذهنی مان را به سمت افکار منفی باز نمائیم. 

نکته هایی که باید همیشه در خاطرمان باشد و قبل از هرکاری این نکات و خود کنترلی را در ذهنمان بیاوریم:

1-دنیا پرستی : امان از این که چشم انسان را کور کند وای یعنی انسان دیوانه می شود و وابسته

2-ماده پرستی : دچار شوی همه چیزت را باختی.

3-هواپرستی : مثل باتلاقی می ماند که باید چندین نفر کمکت کنند البته اگر کمکت کنند.

نکات پایانی:

ریشه تمام گناهان و خطاهای ما انسان ها بر می گردد به شرک! یعنی چی؟!

یعنی گناه و معصیت ان است که انسان موجودی غیر خدا را اطاعت کند، به گونه ای می توان گفت مورد فرمان او مورد رضایت خداوند نباشد. بنابراین این موجود می تواند شیطان، هوای نفس، یا انسان های سرکشی که دیگران را به گناه می کشانند این بدترین چیز است. دوست رسد نت ولی دوست داریم تا دوست !

حقیقت گناه چیزی نیست جز سرپیچی از فرمان خدای یگانه و توانا و از این رو می توان به صراحت گفت منشا همه وسوسه های شیطانی سرپیچی از فرمان خدا است همین کار باعث می شود دامانش به گناه و سرپیچی از فرمان الهی الوده شود.

هیچوقت گول صحبت های انسان های شکست خورده را نخورد قبل از هر کاری فکر و فکر و فکر کنید قدرت تفکر و انالیز ذهنی بسیار سریع داشته باشید مثل رانندگی! اری مثل رانندگی کردن اگر باهوش و تیز نباشید قافیه را باختید شیطان هم همینطور است اگر یک لحظه غفلت کنید دیگر کارتان ساخته است.

پروردگارا کسیکه در دامان تو پناه گرفت
طعم بی‌پناهی را نمی‌چشد
وهرکس که مددازتو گرفت
بی‌یاور نمی‌ماند.

آنکه به تو پیوست
تنهانمی‌شود.

الهی در سختیها
قرارم باش.

Good Luck

morteza pakniyat


سلامی گرم به دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی نرم افزار و کاربران عزیز و گرامی:

با تحقیق و کمی گردش در موتورهای جستجوی گوگل و بینگ یا وب سایت های بسیار زیاد تصمیم گرفتیم فایل کاملی از ارزیابی سیستم های کامپیوتری را برای دانلود برای دانشجویان قرار دهیم: عجیب است همه چیز حتی کوچکترین فایل پی دی اف یک صفحه ای هم در اینترنت پولی شده است و باید هزینه پرداخت کرد ولی ما تصمیم گرفتیم باز هم تمامی نمونه سوالات و هم چنین کتاب سیستم عامل پیشرفته و مباحث مهم و پاور پوینت را جمع اوری و در اینجا قرار دهیم. البته جزوات و کتب زیادی را قرار داده ایم باشد که جامع و کامل باشد.

ارزیابی سیستم های کامپیوتری

گردآوری شده توسط مهندس مرتضی پاک نیت

دانلود نمونه سوالات ارزیابی سیستم های کامپیوتری

http://followgram.ir/images/download-icon.png


سلامی گرم به دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی نرم افزار و کاربران عزیز و گرامی:

با تحقیق و کمی گردش در موتورهای جستجوی گوگل و بینگ یا وب سایت های بسیار زیاد تصمیم گرفتیم فایل کاملی از سیستم عامل پیشرفته را برای دانلود برای دانشجویان قرار دهیم: عجیب است همه چیز حتی کوچکترین فایل پی دی اف یک صفحه ای هم در اینترنت پولی شده است و باید هزینه پرداخت کرد ولی ما تصمیم گرفتیم باز هم تمامی نمونه سوالات و هم چنین کتاب سیستم عامل پیشرفته و مباحث مهم و پاور پوینت را جمع اوری و در اینجا قرار دهیم. البته جزوات و کتب زیادی را قرار داده ایم باشد که جامع و کامل باشد.
سیستم عامل پیشرفته

گرداوری شده توسط مهندس مرتضی پاک نیت

دانلود نمونه سوالات سیستم عامل پیشرفته

http://followgram.ir/images/download-icon.png


باید خاطر نشان کنیم ما انسان ها اصلا رویه درست و پا برجایی نداریم یا مثلا چند روز رعایت می کنیم و بعداً بی خیالش می شویم. البته این درباره همه یکسان نیست و نسبت به قوای هر کسی فرق می کند و جلو رفتگی و عقب ماندگی هایی در برخی افراد دیده می شود. مثلا یک نفر چهل ساله "مشرف به مرگ است" و دیگری در هفتاد سالگی مانند یک جوان زندگی می کند و شما در همین شخص مغزی چهل ساله، معده ای پنجاه ساله، شریان هایی شصت ساله خواهید یافت اگر این طور هم باشد که عالیست.

یک زمانی می رسد که در سن پیری احساس خستگی می کنیم، قامتان خمیده می شود، اصلا یک وضعی که خودتان می دانید به چه صورت خواهد شد! دندان ها سست می شود، شنوائی گوش کم قسمت داخلی بدن از حرکت طببیعی خود منحرف گشته و خیلی چیرها در بدن ظاهر می شود.

چشمه های جوانی را باید در نظر بگیریم تا در پیری دچار مشکلات این چنین مثل چین و چروک پیشانی یا درد پا و کمر و گردن نشویم و خیلی چیزهای دیگر از جمله: غدد فوق کلیوی، غدد جنسی و غدد درقیه.

Image result for ‫جوانی تا پیری‬‎

این سه غده که نام بردم باور می کنید در قامت، در قوت، در هوش، در رفتار، در احساسات، و باری در شخصیت جسمی و روحی و اخلاقی شما موثر است.

پس فعلا زمان آن رسیده است خطاهایی که نباید اصلا مرتکب شویم را بشناسیم و یک خط مشی که باید با نهایت دقت در زمان ان ها را رعایت و  برای تغییرات جوانی از انها پیروی کنیم.

-دوست عزیز، تمام بی پروائی ها و هزاران افراط کاری را در جوانی مرتکب می شوید و لی خیال نکنید که شما مبرا از این عیب ها هستید. بنابراین این نکات برای زندگی همه ما انسان ها سودمند است."شما هنوز برای جوان بودن خیلی پیر نیستید"این تنها جمله ای است که من همیشه با خودم تکرار می کنم.

زیرا این جمله ساده و در عین حال پر معنا است که می خواهد روح تجدد و تغییرات جدید در کالبد بدمد.

Image result for ‫چاق و لاغر‬‎

اولین شرط: اراده؛ خراب کردن و از نو بنا کردن در این سنی که شما هستید به نظر شاید سخت باشد ولی شدنی است. باید میل شدید جوان ماندن را اتخاذ کنید. یعنی اراده کنید که خواستن یعنی میل شدید به جوان ماندن. پس باید به قوا و استعداداتی که باعث بیدار کردن می شود متوسل شوید. یک نکته دقیق را بگویم جبری مذهب نباشید و نگویید "ارثی است و به من ارث بدی رسیده است" ما دوستی داریم که یک نوع مریضی خیلی ساده ای دارد به اسم مخاط و می گوید ارثی است؛ چندین بار گفتیم بیا این دارو را بخور تا از این مریضی رهایی پیدا کنی ولی کو گوش شنوا. بله می گفتم یک سری ها هستند می گویند ما مزاج خرابی داریم دیگر پیر شده ایم و با این حرف ها بعید می دانم که خودش که نمی تواند به خودش کمک کند این توصیه ها کمک کند واقعا بعید است.از لحاظ منطقی همه ما می توانیم به طرز معجزه آسایی بنیه "معجزه آسا" را در نهادمان و هروقت که بخواهیم می توانیم آن را اشکار بسازیم! واقعا چرا؟ یک کلمه اراده!!!

اراده تنها نعمتی گرانبها که خداوند در ذات انسان قرار داده است همه ما انسان ها اراده داریم بعضی ها کم و بعضی ها خیلی زیاد مثلا خود ما یک درسی را چنیدن بار افتادیم شاید 3 بار ولی 4 امین بار امتحان دادیم با نمره بالا قبول شدیم تنها با چندین کلمه "من 20 می شوم خیلی اسان است کاری ندارد به امید الله پاس می شود"حالا فکر کنید اگر برعکس فکر می کردیم نه من نمی توانم خیلی سخت است من نمیفهمم بین همین من نمیفهمم تا پایان دیگر نمیفهمی چون مغز دستور داده ای دیگر نفهمد و برایش مهم نیست. پس اراده می تواند مزاج، حتی سرنوشت، رفتار، را در زندگی شما تغییر بسزایی دهد. پس بیاییم از جمله من می خواهم که نشانه ای از ناتوانی و ضعف است بپرهیزیم! به جایش وسیله ای را به کار بیندازیم که از نظر جسمی و روحی در زندگیمان حکومت کند! که عبارت است از "تلقین" به نفس می باشد. امروزه ثابت شده که هر افکاری که شما دارید یا سخنی که به کار می برید در باطنتان اثر می گذارد و همین اثرات کوچک جمع شده و یک لحظه متوجه می شوید که خاطره ای که هیچوقت محو نمی شود را در سیستم عصبی مجهول شما گذاشته است. و بعد از مدت ها این بیدار می شود و اثرات بدی را به همراه دارد مثلا ما معلمی داشتیم که باعث می شد افکار نیکو و استعداد با دوامی در ما در دوران دبیرستان و راهنمایی پدید بیاید.

و اما جمله بسیار زیبا و شگفت انگیز تلقین:تلقین به نفس دانه ایست که خود می کارید و باید از روی دانایی و فهم برگزینید: هیچوقت در کشتزار روحتان تخم گزنه یا خار نکارید بلکه تخمی بیفشانید که بتوانید روزی از حاصلش برخوردار گردید به نظرم علم یکی از ان هاست که باعث می شود به راه هایی متوسل شوید که قوا و استعدادهایتان را تقویت کند.

یک سری نکاتی که شما باید قبل از خوابیدن تکرار کنید نزد خودتان این است، (من هنوز جوان هستم و سال های جوانی بسیاری را هم در جلو دارم.) خود من اینطور هستم هر از چند ماهی انقدر تغییر می کنم که گاهی دوستانم اصلا از لحاظ چهره و تناسب اندام ما را تشخیص نمیدهند یا مثلا حاج خانم گاهی اوقات اصلا نمیشناخت بعدا که نزدیکتر می شدیم متوجه ما می شد. هر چند ماهی که عکس ها را مشاهده می کنیم متوجه تغییرات بسیار زیادی در خودمان هستیم.حالا شاید افراد دیگری هم این گونه باشند.

پس تلقین ها را فراموش نکنید: من ارده قوی ای دارم، اراده من کاملا محکم و تغییر ناپذیر است.

پس منظم باشیم و ثابت قدم./ به نظر من مرد ثابت قدم کسی است که رشته کاری را هیچوقت قطع نکرد و ثبات قدم را با ان کار ملازم سازد.

دومین شرط: مراقبت از وضع ظاهری؛ "مراقبت کردن از وضع ظاهری وضعیت جوانی را تا مدت های  زیادی حفظ می کند" مراقبت از این قسمت موجب خوشحالی می شود برای همه اتفاق افتاده، یکی که باعث مسرت بی پایان می شود  و دیگری نشاطی است که در دوستانتان و نزدیکانتان هنگام ملاقات با یکدیگر به وجود می اید. و به خاطر داشته باشید که هر چشم، شما را با لطف خاصی تماشا می کند و در جزییات ان دقیق می شود. پس منظره جوان شما را جاذب و دلربا کرده و در زندگی خود همیشه شادید و اگر هر روز در مقابل ایینه بایستید مطمئن خواهید شد که هنوز جوان هستید و همچنین مغز و سایر اعضایتان در اثر این جوانی ظاهری جوان مانده اند.

پس سعی کنیم دارای رفتار سریع، چابک، و فاتحانه باشیم، و باید لباس و پیراهن و ارایشتان را از چرک و ضایع شدن حفظ کنید.

و از جمله ای که اکثرا بعضی ها تکرار می کنند و من بدم می اید "هر چه باداباد" به ترسید که نشانه ای از سسیتی و عدم فعالیت اکثر جوان ها و میان سال هاست. البته گاهی اوقات کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند در اثر همین وضع ظاهری است که اگر درست باشد افزوده می شود اگر هم نباشد روز به روز کاسته می شود. ولی باید نکاتی را باز هم رعایت کرد که وضع ظاهر باید به حد اعتدال باشد دلربا و فریبنده خواهد بود. ولی دقت در این موضوع هم لازمه مراعات دیگری است یعنی اینکه ادمی باید جسما و روحا سالم و پاک باشد. ما گاهی اوقات که در کوچه یا محله یا در دانشگاه می رویم جوان هایی را می بینم که کاملا با قدی خمیده سر به پایین و نگاهش فراری یا ناتوان است.بنابراین انسان درست و سالم و صحیح باید سرش را راست نگه دارد گردنش را کشیده، شانه ها را عقب بدهد، سینه را جلو، و شکم را عقب نگه دارد و نگاهش مستقیم رو به جلو و یا در هنگام صحبت در چشم های مخاطب خیره شود. پس این فیزیک مربوط به یک روح ارام و نیرومندی می باشد نه ان.

سومین شرط: بهداشت و اغذیه؛ هیچوقت پرخوری نکنید به نظر من پرخوری عادت بدی است خیلی سال ها پیش ما با چندین نفر از دوستان به مشهد رفته بودیم قشنگ خاطرم هست مردی پیر بود که خیلی مانده بود تا سیر شود از غذا دست می کشید می گفت ادم نباید کامل سیر شود قشنگ با ان سن بالایی که داشت راه می رفت و پا به پای ما می امد بشاش و خوشحال چهره ای ارام و نورانی یا همین خواهر مادربزرگ پدری ام یعنی هر از چند ماهی که من به خانه اش می روم باور کنید 80 و خورده ای سال دارد ولی انقدر نورانی و چهره جوانی دارد که من هر سری می بینم متعجب می شوم نه مریض می شود ماشاءالله نه دارویی می خورد مسافرت هم می رود ولی عبادت و کتاب خواندن و مطالعه کتب های دینی را از قلم نمی اندازد شاید انقدر کارهای معنوی در خانه انجام می دهد با اینکه تنهایی زندگی می کند و پسر و دخترهایش هر چند ماهی می ایند و سر می زنند. اما نکته جالب و قالب توجه در بین دوستانتان، اگر دوستانی دارید که به بهداشت و اغذیه شان اهمیت نمی دهند حتما به ان ها گوشزد کنید این خوراکی یا این غذا یا این نوشیدنی مناسب تو نیست. در دوران جوانی یک سری افراد در نزدیک ما بودند که نوشیدنی های غیر مجاز میل میکردند و اصلا نمی دانستند چه مشکلاتی در بدنشان پدیدار می گردد، حالا شرعی بحثش جدا که خودتان سرچی در اینترنت بزنید متوجه می شوید ولی بعضاً بعضی ها می گویند نه خوب است نوشیدنی های الکلی و اگر کمتر باشد مشکل ندارد و غیره ولی این اشتباه است عزیز من شما نمیدانید چه ظلمی را دارید به خود می کنید عین این است که در ماشین اب و نمک بریزید.اکثر کسانی که مشروبات الکلی می خورند را ملاحظه کنید که جسمی تنبل، چشم هایی بی فروغ، دهانی باز که در وسط ان زبان سنگینی آویزان است، بدنی از کار افتاده، روحی خجل که می خواهد هر چه زودتر از جامعه فرار کند دارد. فقط در شما یک نوع نشاط آنی و زود گذر ایجاد خواهد کرد. خواننده عزیز و دوست داشتنی من، تا می توانی از این بلای جان گداز دوری جوی. که نه تنها تو را از ریخت و قیافه می اندازد بلکه همیشه شکست خورده و مقلوب ان و خود خواهی بود. (این ها نصیحت نیست تماما نکته است و تحقیقات بسیار! چه بسا که منطقی است پسرکی که در مسجد 9 سالش است هم مرا نصیحت کند من ان را قبول می کنم چون منطقی است و از ان خورده نمی گیرم بگویم پسرک کوچولو تو آمده ای مرا نصیحت کنی! نه این اشتباه است. من ان را با جان دل قبول می کنم. حتی انتقاد.)

همیشه و در هر حالت به بدن خود بقوبولانید که سه وعدا غذا کافیست در طول 24 ساعت حتی برای دهقان، کارگر، سرباز، و غیره! صبح، ظهر و شب.

اگر شادابی و کمال را می خواهید طبق اصول و چارت جلو بروید! به غیر از این باشد در کمترین سن دچار کلی عارضه و مشکلات خواهید شد که حالا سیگار و قلیان که از بعضی ها که هم کلام می شنوم می گویند تفریحی است ما به ورزش می رویم استخر میرویم و حتی پیاده روی باور کنید زمانی که شما این دو سرطان را می کشید نقاط سیاه و چرکی به بدن شما می چسبد که با هیچ چیز پاک نمی شود فقط باید ان قسمت ها را عمل جراحی کرد و این ذراتی که چسبیده اند را برداشت.

به نظرم چیزی که کاملا بی ازار است آب خالص است، اب کاملا خالص و پاکیزه.

*در مواظبت بهداشت بدن بکوشید، تنفس کنید، و همه روز ورزش بامدادان را که در چد فصل پیش بدان اشاره گردید اجرا کنید.

*همیشه پاکیزگی کامل داشته باشید، عادات نیکو داشته باشید، و قبل از صرف غذا دست هایتان را کاملا بشویید. غیر از غذاهای پاکیزه چیزی به دهان راه ندهید. از نانواهای محله و کوچه و یا شهر خواهش کنید نان را در کاغذی بپیچند یا خودتان ببرید.

*ناخن های کوتاه داشته باشید در همه زمان، دندان های خود را کاملا مواظبت کنید، دوستی دارم که شب 15 دقیقه مسواک می زند به او می گویم دندان های تو 100 سال نو و بدون هیچ خرابی باقی می ماند، انقدر دقیق و مرتب مسواک می کند منظم و مرتب.

*دهان تنها راه ورود میکروب ها است، صبح و عصر دندان ها را با مسواکی که آلوده به ماده ضد عفونی باشد بشوئید/. از خوردگی دندان یا پیله کردن آن بر حذر باشد و هر از چند ماه دندان هایتان را به دندان پزشک نشان دهید، که باعث اغتشاشات ریوی، و هضمی و زخم معده یا آپاندیسیست نشوید.

*بینی راه دیگری برای ورود کثافات است. در زمستان و در زمان شیوع بیماری گریپ هر شب ان را با وازلین ضد عفونی کنید و اگر حس می کنید "که بینیتان گرفته است" واکسن تزریق کنید.

چهارمین شرط: فراموش کردن پزشک ممنوع؛ هیچ وقت از مراجعه به پزشک پرهیز نکنید! چرا که اولین عامل بدبختی خودتان هستید ولا غیر. ممکن است حالاتی کسل باشید یا دردهای کوچک و جزیی داشته باشید مثل یک موتور که گاهی سیم کلاج یا سیم گازش فرسوده و باید ان را تعویض کرد بدن ادمی هم به این شکل است باید کوچکترین و جزیی ترین اتفاق در بدن به دکتر مراجعه کرد. بدواً اکثر مشکلات جامعه به کبد مربوط می شود و آمار زیادی را به خود اختصاص داده مثلا خود بنده کبد چربی داشتم که بعد از مراجعه به دکتر نسخه ای گیاهی نوشت و کاملاً درمان شدیم می گفت شما باید اب انار یا خاک شیر هر روز یک استکان کوچک میل کنید کافی است. که کبد شما را ارام و تمامی سموم و چربی ها را از بین می برد. البته این را هم باید خاطر نشان کرد که کبد مدافع بدن در برابر سموم است که بکلی اثرات ان ها را خنثی می کند. و بواسطه عمل قندی و مواد جوش اورنده اش یک بخاری برای بدن محسوب می شود. پس بهرین مولد ماده صفرائی همین کبد است که روده های ادمی را از سموم تصفیه و عضلات را نیرومند می سازد.و آلت هاضمه به شمار می رود.

جملات پایانی:

1-مغزتان را به طریق مثبتی به کار بی اندازید.

2-قوای خود را به طور منظم و موافق بهداشت بکار بی اندازید.

3-شناختن خود و دیگران را بیاموزید.

4-خوشحالی روح در کار کردن است، روحت را تربیت کن.

5-بدنتان را کاملا مواظبت کنید و نگذارید پرگوشت و فرسوده و فربه شود.


خداوند بهترین شنونده است
  هنگام نیایش
نیازے بہ فریادڪشیدن یا
بلند گریه ڪردن نیست…

او آرامترین نیایش دل هاے
پاڪ را نیز مےشنود…

چند روز پیش حسابی که اتاق را تمیز می کردم،تا فرشی جدید را که گرفته بودیم برای اتاق بندازیم کلی کتاب در اتاق از قدیمی تا جدید را دیدیم که البته نیمی از کتاب ها برای حاج خانم بود، همینطور که سرگرم مرتب کردن بودیم چشممان به کتابی ناب در لابه لای کتاب ها افتاد و ناخودآگاه به والله اصلا اتفاقی چشمم آن کتاب را گرفت، شاید بالای 100 تا کتاب بود که ما از لا به لای آن ها این کتاب را گلچین کردیم و یکی دو ورق زدیم و مطالعه کردیم حاج خانم می گفت چی پیدا کردی که تو را انقدر محو و متعجب کرده گفتم هیچ، یک کتابی هست که دارم می خوانم انقدر این کتاب عالی بود که باور کنید من بیخیالش نمی شدم شاید تا نیمه های شب این کتاب را خواندم، گفتم خدایا این چه حکمتی است که در بین این همه کار ما را این کتاب شیفته خود کرد، نکته جالبش این جاست با کلی تحقیق در اینترنت و پرس و جو گفتیم حیف است نسخه PDF این کتاب نوشته نشود و بر روی اینترنت قرار نگیرد، انصافاً چندین شب بیخیال درس و مطالعه و کارهای مهم شدیم و نشستیم به تایپ کردن این کتاب بسیار قشنگ و زیبا. اصلا اگر نام نویسنده و کتاب را بگویم می گویید چرا حالا نگارشش ان شب و از لا به لای آن همه کتاب به دست ما افتاده الله اکبر خدایا شکرت یعنی ما بنده حقیرت را قابل دانستی که این کتاب را پیدا کنیم و بیاییم با شکل و شمایلی زیبا و عالی تر که خود است و بیشتر شود درستش کنیم این چه حکمتی بود که خود دانی و بس. هیچ چیز در این جهان و نظام هستی اتفاقی و بی حکمت نیست همه چیز روی قاعده و قانون است خداوند بهترین انسان ها را گلچین می کند و می برد پیش خودش چندی پیش قبل از نوشتن این کتاب ما پسرعمویمان فوت کرد اصلا دل و دماغی نداشتیم ولی آمدیم و این کتاب را با فونتی زیبا نوشتیم هنگامی که این کتاب زیبا را نگارش می کردم انقدر زیبا و شگفت انگیز بود برای هر متنی که می نوشتم اشک از چشمانمان جاری می شد، اسم این کتاب هست "الهی نامه"کتابی که پیشنهاد می کنم یک بار بخوانید نویسنده اصلی این کتاب ایت الله حسن حسن زاده آملی است. زمانی که شیوه زندگی او را خواندم با خودم گفتم خدایا من هیچم و پوچ.روی زمین با غرور رفتن .خودگیر بودن و تفاوت قائل شدن ما انسان ها هیچی هستیم..

ابت الله حسن حسن زاده آملی

چقدر این چهره نورانی است آدم با دیدنش سیر نمی شود، باور کنید اگر این کتاب که اولین کتاب او بوده را بخوانید می بینید که این عالم گرانقدر با این همه استعداد وسیعش این کتاب را چگونه نوشته! کسی که انقدر کتاب و درجات علمی را پشت سر گذاشته خودش را در این کتاب جوری وصف کرده در برابر خداوند، که ادم وقتی یک ان در خودش نظر می کند میبیند هیچ چیزی ندارد حالا ما چند سالی است درس می خوانیم این همه خودمان را میگیریم فکر میکنیم دقت کنیم فکر می کنیم که کسی هستیم.نخیر اگر انسان خاضع و خاشع در برابر خدایش نباشد یا ایمان قوی نداشته باشد باور کنید مثل درجا زدن در یک جا می ماند که می دود و به پوچی می رسد.

خلاصه اینطور شد که ما امدیم یک نسخه بسیار زیبا تهیه و تنظیم کردیم البته با فونت ایران نستعلیق که خداوند و این عالم بزرگوار از ما راضی باشد که حقیری هستیم که توانستیم کار خیلی کوچکی انجام دهیم. انشالله که کاربران و دانشجویان زیادی این الهی نامه را بخوانند و از ان بهره ببرند، لازم نیست همیشه انسان اقتصادی فکر کند و یا برای پول کار کند گاهی اوقات آدم حتی این طور کتاب های ناب و خاص را بشیند و بنویسد روحش طراوت خاصی به خود می گیرد و یکسری غبار از روی قلب و دلش پاک می شود. دیشب به خواهر می گفتم چرا این کتاب امد زیر دست ما و تصمیم به نگارش آن گرفتیم جمله قشنگی گفت"هیچ کاری در این دنیا اتفاقی نیست ".همه ما در زندگی های روزمره خود یا در اجتماع یا محل کارمان با حکمت های زیادی مواجه می شویم ولی چون ایمان ضعیفی داریم یکم سخت باوریم و اکتفا نمی کنیم. هنگامی که رسیدیم به اواسط متن ها و جمله های این بزرگوار می گفتم اخر کارهای ما هم شد مهم! کار مهم یعنی این کتاب. باور کنید هر چقدر می نوشتم عاشق تر می شدم همینطور انقدر جملات و اشعار زیبا بود که اشک جاری می شد. کاش همه ما مثل این عالم بزرگوار بودیم خیلی غبطه می خورم که این همه زمان داریم برای هر کاری ولی وقتی برای معنویات نمی گذاریم افسوس. خیلی دوست دارم تا کتاب های بعدی را همینطور با بهترین شیوه و خلاقیت بالایی بنویسمخدا توفیق بدهید انشاءالله.

الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!

الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

الهی، "یا من یعفو عن الکثیر و یعطی الکثیر بالقلیل" ، از زحمت کثرتم و ارهان و رحمت وحدتم ده!

_نسخه PDF این کتاب را می توانید از لینک زیر دانلود نمایید.

http://followgram.ir/images/download-icon.png


گاهی اوقات برای همه ما پیش می​آید، افرادی که به شما نزدیک هستند حالات و رفتار عجیبی از خود بروز می​دهند، که کاملا ناشناخته است برای شما و طرف مقابلتان. البته باید خیلی زیرکانه و با روانشناسی ان​ها را بشناسید. این طور بگویم سعی کنیم شنونده خوبی باشیم، خوب مشاهده کنیم، خوب هم انالیز کنیم و بازخورد عالی را انتقال بدهیم چند روز پیش ما به بازار رفتیم با دوست خود یک پیراهن بگیریم خلاصه زمانی که رفتیم داخل مغازه بعد از خوب مشاهده کردن و انتخاب عاقلانه و چیزی که در شان و منزلت ما باشد هر لباسی را نمی پوشیم حقیقتا یک فروشنده ای بود که هر لحظه پیشنهاد می داد اقا این را بخر این را بگیر و ان از همه بهتر است و جنس خوب و خارجی است،​ گفتم ما این را انتخاب کردیم. یک بار امتحان و خرید کردیم خلاصه ما زمانی که کارت عابر بانک را به ایشان تحویل دادیم گفت چقدر کاغذ تراکنش ها را نگه داشتی مثلا که چه شود لبخندی زدیم و با ما ترکی صحبت کرد و ما گفتیم متوجه نمی شویم و باز هم بنده لبخندی زدم هیچی نگفتم و یک لحظه به جمله فرانسوی گفتم شما چکاره هستید؟ گفت جان بلافاصله عصبی شد!​گفتم شما ترکی صحبت کردید و بنده فرانسه صحبت کردم چرا یک هو ناراحت شدی؟ گفت راستش فکر کردم دارید به لحن بدی سخن می گویید! گفتم عجب.می دانید چه گفتم؟ گفتم شما کلی حرف های ریز و درشت بار ما کردید ولی ما با لبخند جواب شما را دادیم و گفتیم در دلمان این نیز بگذرد چیزی نگفت و خندید انقدر خوشحال شد گفت شما واقعا چقدر ادم جالب و خوش اخلاقی هستید! بماند فقط می خواهم گاهی اوقات بگویم لازم نیست یک ساعت سر خیلی از چیزها که وقت ما را می گیرد یا باعث ناراحتی دو طرف می شود بحث کنیم یا ادله بیاوریم، مثلا که چی به تو مدال می دهند یا پول یک سری از انسان ها را باید با کلمات و روانشناسی رفتار بشناسی خود بنده چندین دوست دارم هنگامی که به ان ها گفتم می خواهم ارشد شرکت کنم و مدرس دانشگاه شوم اصلا از این رو به ان رو شدند یک لحظه بازخوردی مصنوعی و باور کنید دقیقا می دانید چه خندهایی را می گویم و چه اخلاقی که شاید در طول سالیان دراز ان اخلاق ها را ندیده باشید از طرف مقابلتان و بعد گفتم دکترا کتاب تست کنکور گرفته ام و می خواهم بهترین دانشگاه ایران قبول شوم دیگر تحمل شنیدن نداشت یا می خواست فقط فرار کند که چرا این خواند و موفق شد من  اندر خم یک کوچه مانده ام می دانید مشکل کجاست؟!​یک سری از ما ادم ها در سن پایین یا بالا طرف مقابلامان حرف های منطقی و خوبی می زند که اصلا دلمان نمی خواهد گوش دهیم یا حرفش را قبول کنیم یا فکر می کنیم اگر به راهنمایی ان گوش دهیم ضرر می کنیم یا اینکه شخصیتمان له می شود چطور بگویم یک جورهایی غرور که من بیایم و به حرف این گوش کنم عمرا!

ما همیشه سعی کردیم تمامی مهارت های تخصصی را همراه تحصیلات دانشگاهی برویم یک مدرسی بود تا به ان گفتم که دفترچه های دکتری امده باور کنید 30 و خورده ای سال دارد رفتارش شد عین ادم های عجیب و غریب باید بازخوردش را می دیدیدلبخند یا مثلا خیلی از جملات روانشناسانه دیگر را هم باید بلد بود که این فقط یکی از ان ها است مثلا شغلی را بگویی که می خواهی در چند روز بعد برای مصاحبه بروی یا خیلی چیزهای دیگرکه واقعا کتاب های روانشناسی زیادی را بگیرید و مطالعه کنید گفتم اگر این دوره تحصیلاتی تمام شود باید یک دکترای پزشکی هم بگیریم چیزی که علاقه دارید ادامه بدهید تا پایانش خلاصه می گفت ولش کن بابا تو چه ادمی هستی می خواهی شرکت کنی دکترا!!من همین طور مانده بودم تعجب برانگیز. ادم به جز علم و عبادت که هم قران و هم احادیث معتبری در این دو مورد تاکید بسیار بالایی کرده اند مگر چیزی دیگر وجود دارد که انسان را به سعادت برساند در مصاحبه تلویزیونی یک بنده خدایی عرض کرد که علی دایی هم دکترا می خواند من باورم نمی شد می گفت اقای دایی می گوید مغز را به سمت و سویی می برد که شاید باور نکنید علاقه ای و شوری در انسان در همه کارهای دنیوی به وجود می اورد به به احسنت.

نظرم بر این است که خوب ببینیم هر چیزی که در اطراف ما هست انسان ها، طبیعت، هر چیزی که شما فکرش را بکنید. پس خوب گوش کنیم این خوب گوش کردن خیلی مهم است با تاکسی زمانی که ماشین در خانه نبود و برادر گرامی و حاجی رفته بودند بدون هماهنگی ما مجبور شدیم به دانشگاه برویم الحق بحث داغ و جذابی در مورد ازدواج و کار جوانان داشتند سه مرد 40 تا 45 ساله هر چقدر ما را مجبور می کردند نظری یا سخنی چیزی بگوئیم اصلا و ابدا جالب است ما را مثال می زدند که جوان ها سرشان در گوشی هست و و غیره لبخندبا سوال های بی ربط که ما پاسخ بدهیم بی فایده بود، چون اصولا اخلاقی که ما داریم این است که اخر سر انالیز می کنیم و بازخورد را ارائه می دهیم باید کمی شبیه کامپیوتر بود!​ اواخر صحبت طرف مقابل سواد نداشتخجالتی یا همه چیز را ساده گرفته بود و بنده خدا یک پراید داشت و از زندگیش راضی بود.و می خواست فکرش را تحمیل کند یا راننده تاکسی ای که اخر شب بود و از محلی که پروژه ای خیلی عظیم را انجام داده بودیم بر می گشتیم تا اینکه ما را به مقصد برساند مدام از این و ان غیبت می کرد از زندگی و کار دیگران گرفته تا چگونه هستند و تجزیه و تحلیل شخصیت و حساب بانکی یک سری از ادم ها از دختر و پسر و مردی که اصلا شاید ان ها را نمی شناختمهر شده ولی مدام حرف ها و باور های غلطش را به مسافر تحمیل می کردمهر شدهجالب اینجاست ان هم تایید می کرد ببنید در این مواقع عقل حکم می کند بحث نکنید چون دنیای تحصیل کرده ها کاملا متفاوت است با یک سری افراد عوام الناس که این طوری همه چیز را انالیز می کنند پس سکوت بهتر است به نظر من چون طرز فکر ان کجا و یک فردی که دکتر یا فوق لیسانسه است یا لیسانس کجا خوب معلوم است زمین تا اسمان فرق دارد. بازخورد را باید در این مواقع کور کرد. تمامی زندگی یک سری از ادم ها شده فقط مردم چه می گویند مردم چه فکری می کنند باور کنید در کلاس ها مدام شاهد این هستم کسانی که به کلاس می امدند و مدام می نالند کار نیست اگر بروم سر این کار مردم.اگر این رشته را بخوانم مردم اگر این کار را کنم مردم باور کنید یک استادی در کلاس خانواده که ما می رویم یک سری جملاتی به ما می گوید باید با طلا نوشت و بر سر کوچه ها و محله ها زد.

کلمات سمی به کار نبریم در زندگی که داریم همه چیز را خوب ببینیم یا شنونده عاقلی باشیم هیچ وقت زود از کوره در نرویم همیشه مهربان باشیم و درست ترین کلمات و عاقلانه ترین کارها را که منطقی هستند انجام دهیم و انالیزوره خوبی باشیم. باور کنیم که موفق ترین ادم روی زمین هستیم نه مثل یک سری ادم ها اخلاق و رفتار بلافاصله چون دوستمان بیشتر از ما می فهمد رابطه را قطع کنیم با چون او از ما باهوش تر است دیگر به سمتش نروم و همیشه پشت سرش از او بد بگویم به نظر من این کارها بی فایده است و یک مدل  نشخوار فکری و عذاب روحی و جسمی که بی فایده استادم هایی در دوران دبیرستان بودند که خیلی تیزهوش تر از ما و عالی در هر درسی بودند ولی ما به هیچ یک نه حسودی می کردیم نه رابطه مان یا اخلاق و رفتامان با ان ها تغییر می کرد همان حالت پیش فرض حالا ان ها شدند یک سری ادم در شرکت که درس را ادمه ندادند و اخر سر هم میروم پیششان کلی گله می کنند از زندگی و کار و شغلی که دارند یا لیسانس به هیچ دردشان نخورد و در هیج کجا مورد استفاده نبود می گویم ای دوست یادت می اید چقدر درس می خواندی و خودت را خسته می کردی انسان باید اعتدال داشته باشد نه اینکه ان روزها اینطور و در مقاطع بالاتر بیخیال و سرگرم کار و سرمایه که قبلا گفتم "هزاران بار هم تکرار می کنم شغل های سهل الوصول به اسانی هم از دست می روند" به همه دوستانم می گویم و همیشه در ردیف های مساجد انقدر این جوانان را نسبت به درس زده کرده اند بدرد نمی خورد به جایی نمی رسی جوان دل و دماغ درس خواندن و مقاطع بالاتر را ندارد! عجب!​ با یکی از ان ها صحبت می کردم گفتم چه می کنی درس و کار چطور پیش می رود گفت لیسانسم را بگیرم دیگر نمی خوانم غلط کردم بدرد نمی خورد اگر نمی خورد که همان اول یا اواسطش هم ان را بیخیال شوی کمک شایانی کرده ای به خودت منتها ما گفتیم این دوران را سپری کردیم و تو هم بخوان مطمئن باش ضرر نخواهی کرد و به بالاترین قله ها که رسیدی مطمئن باش خداوند امید هیچ کس را نا امید نمی کند اگر نشد من میام در همین ردیف و تو هر چه خواستی ما را سرزنش کن در یک مطلبی نوشته بودم همه چیز بستگی به خود ما دارد یادمان باشد گلیممان را خودمان هر طوری شده باید از اب بیرون بکشیم درست و درمان .

یک راهکار ما همیشه این بوده دعوت به دکترا کنیم تمام رفقای خودمان را تا منطقه مان یک دانشگاهی با 10 دکتر در هر رشته داشته باشد یک هیئت علمی قویلبخند ترازی بالا که از بهترین دانشگاه ها به انجا بیایند و کلی افتخار و در بهترین درجه قرار بگیرد نه اینکه بیاییم از فرصت استفاده کنیم بگوئیم نخوان خوب نیست یا بیخیالش شو نه این طور باشد که پس انسانیت کجا رفته باید طرف را به علم و مطالعه دعوت کرد مطمئنن هم علاقه بوجود می اید و هم شیفته شدن نسبت به ان که قابل توصیف نیست.

"تغییر به دست خود ماست و واقع بین باشیم و با قدرت ادامه دهیم و با سختی: مطمئنن به همه چیز همه دنیا خواهند رسید ولی طبق اصول و یک پلن منظم نه 40 سالگی بیایی و درس بخوانی خوب است و فایده هم دارد و دیر هم نیست درست است .ولی ان جوان که در 28 سالگی دکترا گرفته کجا و ان کسی که در 40 سالگی دکترا گرفته کجا" خوب خیلی تفاوت زیادی دارد.

موفق باشید.

مهندس مرتضی پاکنیت.


چکیده:

برخی از برنامه‌های شبکه‌ی حسگر بی‌سیم (WSN) مثل نظاره‌گر بر بیمار، شبکه‌ی (grid) هوشمند، و نظاره‌گر وضعیت تجهیزات، نیاز دارند تا پارامترهای خاصی از WSN مثل تاخیر پروتکل مبداء-مقصد، قابلیت اطمینان و مصرف انرژی را دقیقا تخمین بزنند. برای تخمین این پارامترها به یک مدل دقیق و سبک از WSN نیاز است که مناسب قابلیت‌های پردازش سطح پایین گره‌های حسگرها باشد. در این مقاله برای WSNها مدلی بر اساس Markov را ارائه می‌دهیم که تاثیر درج بافر محدود شده در سطح MAC را بر عملکرد WSNها بررسی می‌کند. ما آنالیز عملکردی گسترده‌ای را بر روی تاخیر پروتکل مبداء-مقصد، قابلیت اطمینان و مصرف انرژی انجام می‌دهیم. (با استفاده از وضعیت‌های مختلفی که ترافیک و شبکه در توپولوژی‌های ستاره‌ای و خوشه‌ای-درختی WSNها دارند). به علاوه، دقت مدل خود را به وسیله‌ی اجرای شبیه‌سازی‌های گسترده در محیط‌هایی که با مدل ارزیاب همسان هستند تست می‌کنیم.

مقدمه:

شبکه‌های حسگر بی‌سیم (WSN) به خاطر مزیت‌های منحصر به فردی که دارند (مصرف انرژی و هزینه‌ی کم، تنظیم خودکار) به شدت مورد توجه محققان قرار گرفته‌اند. با این وجود، این تکنولوژی بالقوه، در برنامه‌های زیادی مورد استفاده قرار نگرفته است. دلیل اصلی این پیاده سازی کند در برنامه‌های حساسی چون مراقبت ‌بهداشتی، شبکه‌ی هوشمند، و نظاره‌گر وضعیت این است که WSNها ضمانت‌های کیفیت خدمات (QoS) سفت و سختی را ارائه نمی‌دهند. از آنجایی که توان عملیاتی متوسط این دستگاه‌های حسگر کوچک نسبتا پایین است، ارائه‌ی ضمانت‌های QoS تبدیل به چالشی می‌شوند که نیازمند بهینه‌سازی دقیق پارامترهای شبکه‌ی حسگر است. انتخاب پارامترهای شبکه‌ی بهینه به مدل تحلیلی دقیق و عملی نیاز دارد که عواملی را در نظر می‌گیرد که کنترل کننده‌ی تاخیر، توان عملیاتی، و مصرف انرژی WSNهایی  بر اساس IEEE 802.15.4  هستند. مدل‌های مختلف با شیوه‌های ریاضیاتی متفاوت پیشنهاد شده‌اند تا به نمایشی برسند که عملکرد WSNها را تحت شرایط ترافیکی خاصی شرح می‌دهد (T.R.Park et al, 2016). در برخی موقعیت‌ها، این مدل‌‌های ارزیاب بسیار پیچیده شده و برای استفاده در گره‌های حسگر منبع محدود نامناسب می‌شوند (P.Di Marco et al, 2016). از طرف دیگر، برخی از مدل‌ها تمایل دارند که از تقریب‌های خاصی استفاده کنند که باعث بی‌دقتی‌هایی در خود مدل می‌شود، (چرا که عوامل مهمی چون بافرها و الگوهای ترافیکی را در نظر نمی‌گیرند). (S. Misra et al, 2013)

این مقاله را می توانید از لینک زیر دانلود نمایید.

تائید اعتبار و کنترل دسترسی انتشار پیام در شبکه های تک کاره خودرویی

http://followgram.ir/images/download-icon.png


چکیده:

بتازگی امنیت و حریم خصوصی به یکی از نگرانی​های اصلی تبدیل شده که مانع توسعه شبکه​های تک کاره خودرویی (VANETs) است. در این مقاله یک کنترل دسترسی با طرح تائید اعتبار برای پیام​های منتشر شده در شبکه​های تک کاری خودرویی را پیشنهاد می​کنیم. در این طرح یک نام مستعار با امضای مبتنی بر هویت (IBS) گنجانده­ایم، که نه تنها می​تواند پیام​ها در ارتباطات خودرویی را تائید اعتبار کند، بلکه حریم خصوصی تولید کننده​های پیام را نیز حفظ می​کند. وقتی خودروها پیام​های زیادی دریافت می​کنند که باید در کوتاه مدت تائید اعتبار شوند، از تائید اعتبار دسته­ای برای بهبود بازدهی انتشار پیام بهره می​گیریم. سپس رمزگذاری مبتنی بر ویژگی خط مشی متن رمزی  (CP-ABE) را بکار می​گیریم که سرویس کنترل دسترسی را برای تنظیم ساختار دسترسی آسان و انعطاف پذیر برایِ خودروهای خاص در ارتباطات شبکه​های تک کاری خودرویی فراهم می​کند. نتایج آزمایشی نشان می​دهد که طرح پیشنهادی در تائید اعتبار و کنترل دسترسی برای ارتباط خودرویی در شبکه​های تک کاری خودرویی کارآمد است.

مقدمه:

شبکه​های تک کاری خودرویی (VANETs) به عنوان ستون فقرات توسعه سیستم حمل و نقل هوشمند (ITS) در نظر گرفته می​شود، که سکویی برای کاربرد میان خودروها در جهت بهتر کردن ایمنی رانندگی و بازدهی حمل و نقل، تامین کمک برای راننده و . فراهم می​کند. [1]

بتازگی امنیت و حریم خصوصی به یکی از نگرانی​های اصلی تبدیل شده که مانع توسعه شبکه​های تک کاره خودرویی (VANETs) است. اساساً در شبکه​های تک کاری خودرویی دو ابزار ارتباطی وجود دارد، ارتباط خودرو با خودرو (V2V) و خودرو با زیرساخت (V2I). خودروها با این ارتباط​ها می​توانند در هنگام وقوع حادثه اضطراری، پیام​های هشدار بفرستند. اگر خودروهای نزدیک بتوانند این پیام​ها را با تاخیر کمی دریافت کنند، دریافت کننده می​تواند از مزیت داشتن اطلاعات برای اجتناب از موقعیت خطرناک استفاده کند. علاوه بر پیام​های اضطراری می​توان اطلاعات مختلفی مانند اطلاعات مسیر انحرافی، تصادف و اطلاعات ترافیکی را از راه ارتباط خودرو با خودرو و خودرو با زیرساخت منتشر کرد. یک مشکل این است که هر دشمن یا رقیبی می​تواند ارتباط​ها را استراق سمع کند، اطلاعات نادرست به شبکه تزریق کند یا حتی سیستم حمل و نقل را برای انتشار پیام​های ساختگی به خطر اندازد. بنابراین توسعه یک سازوکار ارتباطی برای دستیابی به امنیت و حریم خصوصی مشروط در شبکه​های تک کاری خودرویی لازم است. [2–6]

این مقاله را می توانید از لینک زیر دانلود نمایید.

تائید اعتبار و کنترل دسترسی انتشار پیام در شبکه های تک کاره خودرویی

http://followgram.ir/images/download-icon.png


Secrets of how to get the path to success

 

همه چیز به خود ما بستگی دارد،​ پس هر طور شده باید با یک روش دقیق و اصولی و نقشه ای درست و حسابی برای خود طراحی کنیم و با ان پیش برویم اول هدف بعد شلیک! به قول یگان مخصوص نوپو که مصاحبه ای در یکی از کانال های تلویزیون انجام داد گفت که چه چیزی باعث شده که دقیقا به هدف بزنید و حتی یک درصد خطا نداشته باشید؟ از کجا شروع کردید و چطور به اینجا رسیدید؟ می دانید در پاسخ چه گفت!​ گفت کسانی که به این یگان قدم بر می دارند و برای مصاحبه می ایند ما ابتدا با یک تفنگ بادی به ان ها اموزش می دهیم! خیلی عجیب است تفنگ بادی.گفت بله تفنگ بادی پایه این نوع اموزش و هدف گیری بدون خطا است یعنی 100%، بعد تمرین و تکرار در روز و زمان دقیق و به صورت اصولی! و بعد از یک مدت ان فرد یک نیروی ویژه تمام عیار به حساب می اید و همه فن حریف و اماده.

 هدفی که از نوشتن این مطلب داشتم فقط نوشتن رازهای جزیی و کلی هست انقدر که شاید شما هزاران کتاب و اموزش هم ببینید و تمرین کنید بی فایده است، ولی تنها چیزی که به شما قدرت می بخشد و باعث می شود در مسیر موفقیت قرار بگیرید چیزی نیست جز "مغز" شما هر طور که مغزتان را برنامه نویسی کنید، همانطور پیش می رود مثلا شما اگر به مغزتان یک پلن با شخصیت بدهید یک فرد تحصیلکرده و منظم و خیلی ریزبین و دقیق مغز شما شروع به جستجو کردن و به سوی راه های جدید و مثبت پیش می رود، انگار به سمت کامل شدن دقیقا اینطور تجسم کنید که در ذهن شما کپسول هایی وجود دارد و باید تا 100 درصد پر شود مثلا انرژی + یا منظم بودن یا تحصیلات عالیهیا خیلی از چیزهای دیگر.

 

فکر می کنید تحصیل بی فایده است،​ ولی اگر نسل را پیش بینی کنید می بینید نه اینطور نیست!​ مثلا شما اگر دکتر یا پرفسور باشید مطمئن باشید بچه های شما هم به همین شکل خواهند بود،​اگر هم نشدند می دانید تربیت درستی داشته اید در قبال فرزندان خودتان، و همینطور این کار به نسل های بعد انتقال پیدا می کند اگر شما هر نوع افکار منفی و پرخاشگری داشته باشید این به نسل های بعد انتقال پیدا می کند مثلا فکر کنید پسر شما پدرش دکتر باشد حالا پزشکی یا غیر پزشکی چقدر زیبا و قشنگ است،​اصلا یک حس خاصی خود انسان دارد چه برسد به دیگران! ایا علمی که ما داریم از بین می رود؟​!​ ایا دکترایی که ما گرفته ایم منقرض می شود یا از خاطرمان تمام اموخته ها از بین می  رود؟! خیر اینگونه نیست هم من می دانم و هم شما پس کمی هم نسل  را در نظر بگیریم همیشه که خودمان نیستیم.

درس خواندن: از ابتدایی شروع و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه و همینطور که علم اصلا درجه ندارد و هر روز ارتقاء پیدا می کند، نکته اینجاست این وظیفه را اگر درست تمام کردید، اگر اختلالی در این پلنی که به مغز خود داده اید را درست انجام دادید که هیچ. در غیر این صورت مغز شما شکست را قبول کرده و از این به بعد شکست را قبول می کند!​ و یک راه دقیق که شما را به موفقیت می رساند را کنسل و از بین برده اید. می خواهم بگویم وظیفه درس خواندنت را درست انجام بده و به خودت و درونت بفهمان که این پلنی که از هزاران پلن ذهنی خود انتخاب کرده با موفقیت انجام داده ای. و باید قدم بعدی را شروع کنی. 

خیلی شفاف در اطرافیان خود دیده ام که می گویم: دقت کنید یک بنده خدایی بود که خیلی درسش عالی و خوب بود و حتی کلاس های تقویتی هم می رفت ولی بعده ها پس رفت پیدا کرد ان علاقه از بین رفت چرا؟ چون یک پلن ناموفق و نادرست به مغزش داده بود!​ تحصیلات دانشگاهی که وظیفه اصلی ان بود را نتوانست انجام دهد و بعد یک مدت تحصیل را رها و به خدمت سربازی رفت، الان یک مدت از خدمتش که گذشته نمی تواند این وظیفه هم به درستی انجام دهد و می گفت می خواهم ایست خدمتی بزنم و بیایم و دوباره تحصیل را ادامه بدهم چقدر ما گفتیم تحصیلاتت را ادامه بده و بعد به خدمت برو گوش نکرد که نکرد.
دقت کنید هر دانشگاهی اول به شما یک چارت می دهد که طبق ان واحدها را انتخاب کنید اگر طبق ان چارتی که به شما داده اند پیش نروید مطمئنن عقب خواهید ماند. اگر درس نخوانید مطمئنن عقب خواهید ماند. دوستانی هستند که مدام می گویند از درس فایده ای نیست چرا این همه ادم ها درس خوانده اند فایده داشته است! چرا یک نفر که موفق نشده را می گوئیم ولی هزاران نفر که موفق شده اند را نمی گوئیم!​همین کلید کرده ایم روی آن یک نفر .عجب.

 

وظیفه درست انجام ندادن می شود نتیجه اش ناله کردن، شکایت از این و از ان و بدتر از ان می شود، افکار نادرست به مغز منفی با زیر شاخه های درشت و غول پیکر که حذف ان ها از مغز ساده نیست.

پس بی توجهی کردن به یادداشت های ذهنی خود مساوی است با شکست.

Secret :"هر روز با خودمان فریاد بزنیم من موفق می شوم." نه اینطور باشد که بگوئیم یک فردی که دکترای جامعه شناسی دارد به هیج جا نرسیده است و من رسیده ام این یعنی منفی بودن و بعد تر در مرداب رفتن و در امدن سخت و یا کمک گیری از چند نفر که غیر ممکن است پس همیشه از براوردن جمله های مثبت بر زبان احساس خوشایندی به ما دست خواهد داد. به هر کاری که می کنید عشق بورزید حیف کاش می توانستم به بعضی ها این معنی عشق ورزیدن را بفهمانم که جنون علم یا تحصیلات یا بیشتر یاد گرفتن و مدام در تحقیق و پژوهش بودن یعنی چه که هر چقدر هم بگوئیم باز بعضی ها حرف خودشان را می زنند، آی من از رشته ام خوشم نمی اید، اگر نمی اید پس چرا رفتی اگر دوست نداشتی یا به حرف دیگران رفتی چرا گوش دادی راهنما نداشتی یا کسی نبود بگوید علاقه ات را که دیگر کور نکرده بودند پس بببینید همه چیز به خود ما بستگی دارد. پس منطق می گوید همیشه در پی اموختن باشیم.این ها را ملکه ذهنتان کنید. که شما را در بهترین وضعیت ممکن قرار خواهد داد.

Secret : همیشه با خودت تکرار کن که بهترین هستی و از پس هر کاری بر می آیی و کاری نیست که انجام ندهی مانند اچار فرانسه همه کاری انجام می دهد و به همین خاطر همه دوستش دارند و فروشش بالا استیا خدایش رحمت کند ان "محمد علی کلی" می دانید چه چیزی می گفت در مصاحبه اش گفته بود هزاران بار با خودم می گفتم هر روز "در این دنیا هیچ کس بهتر از من نیست"

میلیون ها ادم در کره زمین هم می گویند او نابغه است و همتایی ندارد. هر کسی از اعضای خانواده یا دوستان که شما را دست کم می گیرد گوش ندهید بعضی ها حسادت خود را نشان می دهند یا در اوایل یا در اواخر یا در طول کار در هر زمان و هر مکان نمایان و شفاف می شود اصلا کندو کاو نمی خواهد. پس فاصله گرفتن بهترین شیوه است.

Secret :استعدادهایت را در دوره کارشناسی یا ارشد یا دکترا کشف کن،​ باعث می شود تمایز پیدا کنی و مثل یک جت فاصله داشته باشی از دیگران همین نویسندگی اگر مدام ان تمرین کنی مطمئن باش یک نویسنده قهار خواهی شد. البته صداقت باید داشت در تمامی کارها چون با صداقت به پیروزی خواهی رسید چیزی هایی که با ان رسیده ای را بنویسی تا دیگران از ان لذت ببرند و استفاده کنند. همین خودش می شود در اینده یک درامد عالی برای شما نویسنده چندین کتاب می شوید و کتابهایتان فروش می رود مانند کلی از نویسنده های موفق که شرکت دارند یا الان برای خودشان در جهان شناخته شده اند.

Secret :ویژگی منفی در خودتان پرورش ندهید ما یک دوست داریم هر سری که با این بنده خدا ملاقات می کنیم مدام منفی مدام بد و بیرا آی مدرک چه به دردی می خورد الان مثلا من لیسانسه چه فایده ای دارد چه کاری دارم ببینید و غیره خود این ها شما را عقب نگه می دارد و ذهن مدام این افکار را دیکته کرده و نشخوار فکری راه می اندازد شب و روز باید در استرس باشید و عصبانیت. حالا یکسری ویژگی های منفی در روزمره که تمامی ما اغلب با ان ها رو به رو می شویم را نام می برم:

1-ترس: عامل تمام نرسیدن به اهداف قرار گیری در دو راهی

2-عصبانیت: مکررا ادامه پیدا کند، باعث شکست های پی در پی می شوید، و با هر مخاطبی عصبانیت خود را بروز می دهید. پس صبور باشیم. یکی از فامیل های نزدیک ما همین گونه است اگر چند دقیقه با ان مدام صحبت کنی و بحث بلافاصله عصبانی می شود و از کوره در می رودو و سریعا باید بحث را قطع کنیم. همینطور مکان را لبخند

3-سرخوردگی: عاملی است که اکثرا در نوجوانان یا جوانان در خانواده توسط افرادی چون برادر یا خواهر یا یکی از بستگان نزدیک رخ می دهد، ما یک رفیق داشتیم بنده خدا برادر ایشان انقدر این دوست ما را سرخورده کرده بود همه کارها را با عجله انجام می داد اصلا یک وضعی باید می دید که چه حالتی پیدا می کند برای انجام کاری .

4-توجیه کردن: هیچ وقت دچار این عارضه نشوید که عواقب بدی به دنبال خواهد داشت.

5-بی اعتمادی به خود: تا اخر عمر با شما باقی خواهد ماند.

6- عدم توانایی در تصمیم گیری: حتی نمی توانید زندگی مشترک خود را شروع کنید افراد زیادی دوره بنده هستند که همین کار باعث شده تا 33 سالگی پیش بروند و ازدواج نکنند اگر ضعیف باشید به ضلالت و گمراهی در زندگی کشیده خواهید شد و گریبان اطرافیان یا نزدیک ترین افراد خانواده تان را در بر خواهد گرفت. تجربه ثابت کرده است و بنده به عینه دیده ام.

7-باور اینکه بد شانس افرین شده ام:​ اصلا جایز نیست این  چه جمله مزخرفی است واقعا ان را قبول ندارم. چون یک درصد هم این طور نیست.

و اما برویم  سر اصل مطلب ویژگی مثبت: مثل منجنیق زمان جنگ می ماند شما را به کجاها و به چه جاهای جدیدی که پرتاپ نمی کند;

1-اعتماد

2-امیدواری

3-باثباتی

4-توانایی

5-برنده بودن

موردهای عالی و طلایی همیشه قاب کنید و ان ها را به دیوار اتاقتان بزنید.

یک داستانی را بگویم:​ زمانی که به دفتر دکتر برای انجام یک مقاله و ثبت ان رفتم به خودم فهماندم من می توانم از پس این کار بربیایم و توانایی انجام ان را دارم و از این کار برنده بیرون خواهم امد،​می دانید چه شد یکی از روزها همینطور که مقالات زیادی را مرور می کردم صبح بر سر کلاس رفتم و استاد گفت باید یک مقاله ارائه بدهید و انجا بود که گفتم من می توانم یک مقاله ناب و برتر ارائه بدهم پرسید چجوری می خواهی مقاله را ترجمه کنی و ارسال کنی!​گفتم خیر باید یک روش پیشنهادی داد و ان را اثبات کرد،​ گفت عجب خوب انجام بده و گواهی مقاله ای که داده ای را برای من ارسال کن،​ همین کار باعث شد بنده چندین ماه تحقیق و پژوهش کنم و عملی کارم را اثبات کنم،​ و برسم به ISI​ که این همه می گویند ISI چیست چقدر سخت هست؟ اصلا سخت هست با خودم سر کلاس فکر می کردم من می توانم این کار را انجام دهم یا نه ؟نتیجه اش شد مقاله ای بدهیم که به درد کشور ایران و سربلند بخورد یعنی از ان استفاده کنند و حالت تئوری نداشته باشد و پژوهشی باشد نه مروری. چند روزی گذشت و با کلی سرسختی توانستم مقالات زیادی را ارائه بدهم به صورت سخنرانی اتفاقا تقدیرهای زیادی هم به عمل امد که برای سخنرانی بروم ولی به دلیل مشغله کاری نشد. تنها نکته اصلی می دانید کجا بود؟​ استاد گرامی و عزیز به من یک راه نشان داد مقاله نویسی که خودش دنیایی است و تجربیات زیادی می خواهد و باعث می شود هم درجه علمی کشور بالا رود و هم دانشگاه.

حتی می گفت با این کار تو می توانی کتاب هم چاپ کنی یا مقاله ISI ​هم بدهی می دانید همین یک جمله باعث شد ما حتی در اینده نه چندان دور به سمت ساخت موشک هم برویم یعنی تئوری ساخت یک موشک را به صورت مقاله در بیاوریم.لبخند

گواهی دریافت شده: از سمت دبیرخانه و برگزاری کنفرانس خدا می داند زمانی که از پست تحویل گرفتیم چه خرسندی و نشاطی داشتیم البته گواهی های زیادی دریافت کردیم ولی دو تا از ان ها را تصمیم گرفتیم که بگذاریم. تا این ویژگی ها را به نمایش بگذاریم./همه چیز به خودمان بستگی دارد/

گواهی مقاله کنفرانس

"سپاس بیکران از پروفسور علی بهفروز و پروفسور اقای محمد حسن فتحی نسری"

البته بعد از اینکه گواهی دریافت گردید یک کتاب هم برای ما ارسال شده بود، که چکیده ای از مقاله در ان چاپ و تحویل داده شده بود.

هیچ چیزی ما را انقدر خوشحال نمی کرد،​ البته به دلیل این که اولین مقالاتی بود که ارسال شد و نتیجه گرفتم در اینجا قرار دهم،​چون شور و اشتیاق عجیبی داشتیم سعی می کنم مقالات دیگر را در اینجا قرار بدهم برای مطالعه شاید بعضی از دانشجویان بخواهند از ان استفاده کنند.

شاید هزاران نفر باشند که مقاله داده باشند ولی این را بدانید کاری که خودتان انجام داده اید و نتیجه گرفته اید یک چیز دیگر است،​مطمئن باشید خیلی با هم فرق داد.

Secret : حتما سعی کنید میز مطالعه زیبایی داشته باشید و هر چند ماه ان را تغییر دهید یک میز کار مهندسی عالی که خودتان صبح بلند می شوید از پشت نشستن ان لذت ببرید،​انقدر که مغز شما عادت کند به پشت میز نشستن و انجام کارهای تحقیقاتی و پژوهشی، یا یک کتابخانه عالی برای خود ترتیب دهید و تمامی کتاب های درسی و غیر درسی و دانشگاهی را در ان قرار دهید. یا امروزه همه در خانواده هایشان یک ماشین را در خانواده دارند که سی دی ها یا نوارهایی را در ماشین خود بگذارید که جنبه مثبت داشته باشد نه یک سری اهنگ و وقت تلف کردن چیزی که به معلوماتتان بیفزاید.

در طول زندگی سعی کنید در کنار ادم های خوب قرار بگیرید،​خود بنده به این شکل هستم چندین دوست خوب را در این چند سال برانداز کرده ام و به عنوان دوست برتر انتخاب کرده ام،​که از لحاظی بسیار عالی هستند در مسافرت ها یا تحصیلات یا اخلاق و رفتار،​ حتما آیین دوست یابی و تاثیر گذاری ان را کتابش را بگیرید و بخوانید نویسنده ان دیل کارنگی است.

Secret : اخرین رازی که باید همیشه در خاطرتان باشد این است چگونه نام خود را در تحصیلات و علم بر سر زبان ها بیاندازید؟ انقدر که دیگران به شما اعتماد کنند و به شما به عنوان یک الگو نگاه کنند یا اینکه طوری باشید که علمتان هر روز در حال پیشرفت و اموختن است.

1-بیشتر تحقیق کردن : به هر مشکلی یا ایرادی خبرخورد کردید تحقیق کنید حتی خمیر دندانی که استفاده می کنید یا اکثرا مریض می شوید یا خیلی از کارهای خصوصی که انجام می دهید بنده در مورد چیزی که ندانم چندین روز تحقیق می کنم حتی شده با وب سایت هایی که انلاین مکاتبه می کنند این کار را انجام می دهم. حالا دینی یا عقایدی یا مشاور تحصیلاتی و خیلی چیزهای دیگر از جمله روانشناسی .

2-زیرک تر باشید:​اصلا مومن باید زیرک باشد و بتواند از پس هر کاری بر بیاید.

اگر عاشق کارتان هستید با اطمینان می گویم،​به راحتی می توانید از تمام قابلیت های خود استفاده کنید.


اعداد فرانسوی همراه با تلفظ فارسی

قبلا در مطالبی که گذاشته بودیم، عرض کرده بودیم، که زبان یکی از ارکان اصلی در همه رشته​ها و گرایش​ها می​باشد، شاید در دوران دانشجویی یا سن بسیار پایین و خامی و کامل نشدن عقل ندانید، که چه تاثیراتی و موفقیت​هایی را زبان خواهد داشت، بنده به این نتیجه رسیده ام، که انسانی که چندین زبان بلد نباشد بی سواد است به نوعی، ولی شما هر زبانی را بیاموزید مطمئن باشید که به کار خواهد امد، خیلی وقت پیش که ما به کلاس های زبان که دوست عزیزمان گفت نرفتیم، و حالا چوبش را میخوریم و کلی حسرت که چرا نرفتیم و شرکت نکردیم، حالا هم افتاده​ایم در رفت و امد این کلاس زبان​های انگلیسی و فرانسه و المانی. راستی این را بگویم چندی پیش دوستی داشتیم که قصد سفر به خارج از کشور کانادا و فرانسه برای تحصیل و کار داشت که گفته بودند باید زبان ها را مسلط باشی که افتاده بود دنبال یادگیری! می گفت شما تافل یا زبان مخصوص ان کشور را بلد باشید و یا مدرک تخصصی و بین المللی ان را داشته باشید، مطمئنن خیلی جلوتر هستید،​که اگر شما به سفارت فرانسه یا سفارت های دیگر فرقی نمی کند، بروید!لبخند اگر زبان فرانسه شما عالی باشد و بتوانید با کسی که با شما مصاحبه می کند برای اینکه ویزا و مجوز اقامت دریافت کنید بیشتر از اینکه روی پولی که شما قرار است برای ضمانت بگذارید، ​روی زبانی که شما بلد هستید متمرکز و زوم می کنند. که وجهه بسیار عالی دارد البته مزایای زیادی هم  دارد مثلا ترجمه یا استخدام در سفارت ها یا شرکت های بین المللی​! پس سعی کنیم اول انگلیسی و بعد فرانسوی و بعد المانی و دو زبان دیگر را بیاموزیم و خوب ان را درک و صحبت کنیم. چون هر چقدر هم شما مدرک داشته باشید مکالمه نتوانید بکنید بی فایده است و خودتان هم سر خواهید شد باید ویدیوهای اموزشی تقویت زبان را خریداری یا هر روز با چند تن از اعضای خانواده مکالمه کنید اشکالی ندارد ان ها بلد نیستند ولی شما صحبت کنید یا کتاب هایی را در خصوص زبان از انقلاب تهران خریداری کنید مطمئن باشید علاقه، موفقیت و ثروت را به همراه دارد خیلی این ها را تکرار کردم ولی گوش بعضی ها انگار گرفته شده و نمی خواهند قبول کنند.لبخند

البته اول باید برای اموختن زبان به موسسه ای بروید که هم معتبر و هم استاد پخته و حرفه ای داشته باشد، استادی که به ما زبان فرانسه را می اموخت خودش چهار سال در دانشگاه دولتی کارشناسی زبان فرانسه داشت(4 سال یا واحدهای درسی کاملا تخصصی و عمومی و پایه ای زبان فرانسه) و خیلی ریزبین و دقیق حتی روی آواها و معانی و قاعده و مکالمه و درک مطلب دقت بالایی داشت، که می گفت ما فقط در سال 83 یا 84 شاید 10 واحد یا کمتر یا بیشتر فقط اواهای زبان فرانسه را پاس کرده ایم با این مدت که از کارشناسیش می گذشت، هنوز هم ان زبان را فراموش نکرده بود و مثل خود فرانسوی ها مکالمه داشت. حالا شما فکر کنید، مثلا یک استادی باشد که یک مدرکی گرفته و امده به ما زبان فرانسه بیاموزداخم این جا یک جمله در ذهن خطور می کند"این کجا و آن کجا". کلی تفاوت دارد کسی که زبان را از پایه اموخته و کسی که در یک دوره کوتاه مدت مدرک یک زبان را بگیرد ایا یکی هستند؟ چون دروس دانشگاهی قاعده و قانون دارد تا مهارت در یک موسسه و اموختن ان! دقت کنید یک بنده خدایی بود که 12 ترم زبان انگلیسی را در یک موسسه رفته بود، ولی باز هم ضعیف و مکالمه خوبی نداشت چون انگلیسی خودش یک دنیایی است و انقدر لهجه های متفاونی دارد که اصلا ادم گاهی اوقات متوجه نمی شود اگر این طور بود که هر کسی می رفت در موسسه ای به دنبال مهارتی و ثبت نام می کرد و مدرک زبان می گرفت ولی دانشگاهی که ثبت نام می کند و شما کنکور می دهید و وارد دوره 4 ساله زبان انگلیسی می شوید واحدهای مربوط به زبان را باید پاس کنید که بسیار دقیق و تخصصی هست و حتی واکاوی بعضی کلمات که چطوری هستند و چگونه باید یاد گرفت.

پس هیمشه و در همه حال سعی کنید از اوقات فراغت و زمان طلایی که دارید، یک برنامه منظم و دقیق برای خود تدارک ببینید که یکی از ان ها زبان باشد، حالا تخصصی یا عمومی ولی هیچ وقت از زبان دور نشوید که رکن اصلی در مصاحبه دکتری می باشد. مخصوصا اساتیدی که مصاحبه میی کنند زوم هستند بر روی زبان شما! فن بیان و مکالمه شما.

البته ناگفته نماند از استاد عزیزم "استاد برنا" باید در طول دوره زبان فرانسه تتشکر کنم که توانسته با دقت بالایی این زبان ر ابه نحو احسنت به بنده بیاموزد و به همین دلیل از بنده خواسته شد که برای کلاس و دوره زبان فرانسوی تمامی اعداد را به صورت فارسی همراه با تلفظ فرانسوی و فارسی در قالب یک پی دی اف برای دوره های بعدی و دانشجویان زبان فرانسوی تهیه کنم. در ضمن می توانید این فایل پی دی اف را دانلود کنید.

"به امید یادگیری 5 زبان زنده دنیا هیچ وقت برای یادگیری دیر نیست"

عملکردهای موثر و بهینه: کلیدهای میانبر متداول در ویندوز

مرتضی پاک نیت

موفق باشید.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خدمات اینستاگرام لوازم یدکی سمند دیزل ژنراتور - قیمت دیزل ژنراتور از ممبران تصفیه آب میگم و از دلم :) پرسش مهر 99-98 EnginCut تو خودتی، باور کن مجله اینترنتی فروشگاه بانه Parinaz سجل