سلام به همه کاربران و کسانی که از کل جهان نه کشور و قاره و شهرستان و استان بلکه کل جهان از کشورهای مختلف نوشته های بنده را مطالعه می کنند و صمیمانه و خالصانه خوشحال هستم که توانستم به عنوان نویسنده کوچکی مطالبی را بنویسم که همه مخاطب هایم از ان لذت ببرند در هر زمان و مکانی که هستند.

شاید الان تعجب کنید که چرا انقدر دیر مطالب را می نویسم بله حق دارید ولی برای هر کاری دلیل محکمی دارم که برایتان عرض خواهم کرد واقعیتش را بخواهید من در حال خدمت (مقدس سربازی هستم) که واقعا با مشقت و رنج و سختی که همیشه این سه کلمه با من بوده اند و من هم روح و جسمم با ان ها امیخته شده است، و دیگر به هم عادت کرده ایم نه من پیش ان ها کم می اورم و نه ان ها پیش من ولی همیشه ایه ان مع العسر یسرا را در قلب و ذهنم هک کرده ام و همیشه در هر نقطه ای از کرده زمین که سختی ها به سراغم می ایند با خودم می گویند قطعا با هر سختی اسانی است.

(از کجاها بنویسم که در طول این مدت نبوده ام از کدامین تجربه ها یا خاطره ها وقتی از دورترین نقطه روی زمین به محل زندگی ام امدم اولین کاری که کردم می دانید چه بود؟! پیشانی حاج خانم و پدرم را بوسیدم بعد پوتین هایم را دراوردم و با خودم گفتم خدایا شکرت وسپاسگزاری کردم از اینکه انقدر در این مدت از خانواده ام دور بودم و دوباره روی گل ان ها را دیدم این مطالب کوچک را داخل پرانتز گذاشتم زیرا دارم با گریه و اشک می نویسم و همچنین حاج خانم و پدرم از جلوی درب اتاقم رد می شوند و میبینند من در حال بغض هستم.)

ولی هیچ وقت از زیر کاری در نرفتم و حالا که در حال  خدمت مقدس هستم می خواهم از کارهایی که کردم بنویسم و اتفاقاتی که برایم در طول این مدت افتاد و شاید از ابتدا که دارم می نویسم تا الان بغض کل وجودم را فرا گرفته و این دل نوشته و نه دست نوشته با کلیه دست نوشته هایم متفاوت هست چون بغض زیادی در وجودم شکل گرفته .

وقتی که دفترچه ام را پست کردم و جوابش امد خیلی خوشحال شدم چون می دانستم با این مدرکی که دارم خیلی خدمت برایم آسان هست و درست هم فکر می کردم بر خلاف کسانی که می گفتند میروی خدمت و هیچ ترتیب اثری به مدرکت و خودت نمی دهند ولی بر خلاف این حرف هایی که می زدند اشتباه بود و من در اموزشی که بودم از بار علمی زیادی که داشتم از بین 1000 نفر فقط ما سه نفر رشته مهندسی کامپیوتر بودیم و ان دو سرباز هم رشته هایشان یکی هوش مصنوعی و دیگری تجارت الکترونیک بود و با صدایی رسا هر سه نفرمان رفتیم داخل اتاق ان دو نفر رد شدند خلاصه به دلایلی ولی بنده مهندسی نرم افزار با کلی کتاب و مقاله و کلی مدارک تخصصی دیگر وای عجب روزهای سختی بود وقتی رفتم داخل اتاق شاید به گفته خودش هر کسی 20 دقیقه بیشتر در ان اتاق نمی ماند و در می امد من اولین نفری بودم که بالای 3 ساعت در ان اتاق بودم و از بار علمی که داشتم توضیح می دادم .خلاصه با توضیحاتی که من دادم گفتند در کجا دوست داری خدمت کنی و من گفتم در محل ستم در شهر و زادگاه خودم با اینکه بنا به دلایلی مشکلاتی داشتم و نمی توانستم در راه دور خدمت کنم به همین دلیل گفتند ما همیشه منتظر پاسخ شما هستیم که اطلاع دهید گفتم چشم و از اتاق امدم بیرون نمی دانم شاید هم خواست خدا و حکمت این بود و ما اموزشیمان بعد از خاطره و تجربه های ریز و درشت تمام شد و من باز نتوانستم به کامپیوتر عزیزم دسترسی پیدا کنم و مطالبی که در عمق ذهنم بود را بنویسم به همین دلیل گذاشتم حسابی که جمع شد یک مطلب ناب و عالی را اماده و در بلاگم بارگذاری کنم.

همه ان روزها گذشت و بعد از تقسیم به شهر و بخش مورد نظر جایی که من فکرش را نمی کردم افتادم شاید با دلایل و مشکلاتی که من داشتم برای من خوب نبود و برای یک نفر دیگه بهترین جا بود و من ابتدا در کرمانشاه بودم و بعد محلات یکی از بخش های کوچک محلات یعنی کوله باری از تجربه های ریز و درشت که اینجا قابل گفتن نیست

خلاصه با سختی و مشقت فراوان در ان چند ماه و بدمسیرترین جاده در تابستان داغ و گرم یک جوری این روزها را طی کردم با توکل به خدا و زمزمه تسبیحات باور می کنید بگویم با چه ماشین هایی رفت و امد می کردم انواع و اقسام ماشین ها را در طول مسیر سوار می شدم و از این شهر به ان شهر تا برسم به مقصدم!

بیشتر اوقات وسط بیابان برهوت یکی از جاهایی است که در جهنم هم وجود دارد فقط قسمت کوچکی از ان در این دنیا وجود دارد با لباس فرم گرم و وسط ان بیابان برهوت با ان درجه ها که به من نگاه می کردند و من هم به ان ها و لبخندی میزدیم به همدیگر ان زمان یار و یاور من الله بود و شهیدان دفاع مقدس انقدر هوا گرم بود و هیچ ماشینی اصلا نگه نمی داشت از بس بی اعتمادی دیده بودند توسط یکسری از افراد ولی باز هم با خودم می گفتم وای من این شهیدان دفاع مقدس کی بودند فقط امدند و رفتند از رشادت ها و دلاوری هایشان کلمات و حروف کم می اورند و حتی روزگار

جمله قشنگی از یک فرد زیبا رو و خوش چهره شنیدم خیلی زیبا بود می دانید وقتی حرف از شهدا افتاد گفت

(روزگار غقیم است از اوردن چنین مردهایی یعنی هیچ وقت دنیا نمی تواند همچین شهیدانی را بوجود بیاورد.)

وای من این جمله من را عمیق در فکر فرو برد

بعد از این ماجراهای ما و سختی های زیاد بالاخره انتقالی ما درست شد و ما به شهر خودمان امدیم وقتی به اتاقم نگاه کردم دیدم دست نخورده و همانطور باقی مانده است به حاج خانم گفته بودم کسی تا من نیستم وارد اتاق من نشود برای خودم یکسری قوانین دارم یکی اینکه ادم های بی نماز از دوستان و اشنایان و حتی هر کسی که می خواهد باشد نمی گذارم وارد اتاقم شود و باید هر کسی اعتقاداتش درست و حسابی باشد تا وارد اتاقم شود و من هم برایش از علم و کتاب و نویسندگی و مطالبم بگویم یا نکاتی اموزنده در اختیارش بگذارم خلاصه بگذریم از کلیه این مسایل الان در اتاقم در محل ست زندگیم خدمت می کنم و به اسانی به سیستم کامپیوتر که خیلی عاشقش هستم دسترسی دارم و از نوشتن این مطلب در این لحظه لذت می برم ولی حالا بعد این ماجراها چرا نوشتم خوبی ما را به خداوند می رساند به ملکوت اعلا .

این عنوان هایی که در نظر می گیرم عنوان هایی است که ان ها را حسابی رویش تحقیقات جامعی کردم و به دو چشمم دیدم وای من وقتی می خواهم بنویسم دستانم می لرزد

در طول خدمت مقدس سربازیم به موردهایی خوردم از سربازهایی که با ان ها خدمت می کردم هر کدامشان وضعیتی با شرایطی متفاوت که قابل توصیف نیست البته ناگفته نماند هر چیزی شرایطی دارد یعنی شما ابتدا باید تمام مراحل بندگی کردن را رعایت کنید نماز، روزه، مستحبات، واجبات، غسل، پاکی، نجاست، ماه محرم، ماه رمضاننه اینکه فقط راه خوبی کردن را در پیش بگیرید.

خوبی کردن هم اقسام و انواع داردنه به هر شرطی باید خبره باشید در اینکار فقط می خواهم یک مثلی بزنم من خودم به عینه به تمامی انسان ها با قوانینی که دارم خوبی می کنم چند روز پیش نامحسوس یکی از سربازان امتحان رانندگی داشت و واقعا تازه هجده سالش تمام شده بود وقتی پیش من امد می دانید چه گفت، گفت من در امتحان رانندگی چند بار رد شدم نمی دانم چه کار کنم گفتم اشکالی ندارد با وضعیت سختی که در خدمت مقدس سربازی حاکم است کمکش کردم حالا ریا نشود فقط می خواهم بگویم این مدلی کمک کنید خوبی کنید نتیجه اش را می بینید، گفتم من نمونه سوالاتی را می گیرم که مهم و کلیدی است و ان ها را بخوان و یک دور هم کتاب را مطالعه کن تا در امتحان قبول شوی وقتی قول دادم به ان عمل کردم و موقعی که حواسش نبود برگه نمونه سوالات پرتکرار را به دستش رساندم می دانید چقدر خوشحال شد به جای ان که فامیلیه من را صدا بزند می گفت داداش

در طول خدمتم مورد دیگری که داشتم برخورد خوب با ارباب رجوع هایی بود که برای مشاوره و کارهای دیگری می امدند و مسئولین و پرسنل کمکشان می کردند و باور کنید همان فردی که من کمکش کردم اخرین روز موقع انتقالی من در ان هوای گرم و هیچ ماشینی نبود با یک پراید رفت و خیلی دورتر نگه داشت و من بدو بدو می دویدم تا به ان برسم بعد از برداشتن عینک و صحبت کردن متوجه شدم خدای من همان فرد است عمیق جفتمان در فکر فرو رفتیم سربازهایی بودند که من از شهری به شهری دیگر سوار می کردم و خودم که بی ماشین شدم من را سوار می کردند یا از پرسنلی که من را کمک کردند و خوبی های زیادی در حق من انجام دادند یکی از ان ها این بود مرا به عنوان تجوید اسم و فامیلم را در سامانه ثبت کردند دومی این بود که من به مسابقات رفتم و تشویقی دریافت کردم .

بله مطمئنن خدا هم همانگونه سر راهشان قرار می دهد و من هم دیدم و تجربه کردم

حالا هم به همین خاطر است می گویم خوبی شما را به ملکوت اعلا می رساند واقعا یک نوع حس عالی در وجودتان سرازیر می شود انقدر عمیق خوشحال می شوید که باید فقط تجربه کنید حالا توصیه ام این است که اگر پولدارید یا فقیر یا هر چیزی و هر شخصیتی که هستید سعی کنید خوبی کنید نه اینکه بگویند فلانی ادم خوبی است بله خوب است ولی ادمی به نظر من خوب است که کاری درست و صحیح انجام دهد خوب بودن برچسبی بی فایده است.

حالا که کمی به خودم نگاه می کنم و در حال خدمت مقدس سربازی هستم می بینم واقعا کسانی هستند که زحمت های فراوانی برای این مملکت می کشند از سرباز خیری که خودش هزینه های ماشین را می داد و دم نمی زد از سربازی که برای سربازانی که سر پست بودند چایی و صبحانه می برد این ها اصلا هیچ کاری ندارد فقط باید کمی دل بزرگ باشیم مطمئنن خدا هم همانگونه که نیت ما است همانگونه به ما می دهد.

مطمئنن من به این نتیجه رسیده ام که خوبی شما را در طول عمرتان به ملکوت اعلا می رساند سعی کنیم فقط انسان کاملی باشیم در هر مقامی که بودیم تمامی مراحل را رعایت کنیم بندگی کردن اصلا هم سخت نیست کمک به فقرا و صدقه به و کمک به مخلوقات هیچ زمان فراموش نشود.

(به قول بعضی ها که برای ما پیام ارسال می کردند و می گفتند شاید مطالب ما شعار باشد ولی من در جوابش گفتم لعنت به من و هزار لعنت اگر مطالبی که اینجا می نویسم کپی یا شعار یا اینکه اتفاق افتاده نباشداین هم پاسخ من به ان مخلوق مهربان بود که خودش شرمنده شد)

دلم می خواهد همه این گونه باشند و به همدگیر خوبی کنند نه خوبی که سو استفاده گردد با عقل سلیمنه نادان

حالا که رو به روی کامپیوترم نشستم احساس خوبی دارم از اینکه توانستم این مطلب را بعد از چند ماه بنویسم چون تجربیات من اکثرا اعتقاد و جذب و تصویر سازی است همان گونه که در جهت خدا قرم بر می دارم و هدفم کمک به خلق خدا است البته می دانید در کنار فردی بودم در حال صحبت می دانید یک گفتگویی شکل گرفت که در جوابش گفتم همه ما در یک کره زمین هستیم از بالای بالا که به کرده زمین نگاه کنیم می بینیم همه ما در  هر جای جهان که هستیم در هر پست و مقامی که فکرش را می کنید از دکتر، مهندس، جراح قلب و مغز و غیره بگیرید می دانید کارشان چیست خدمت به خلق خدا همه ما داریم به یکدیگر خدمت می کنیم در هر شغلی که داریم شما به هر درجه و مرتبه هم برسید باید به خلق خدا خدمت کنید پس همه ما در حال خدمت به یکدیگریم به قول اقای راندا برن که دو کتاب زیبا در طول خدمتم از ایشان نصیبم شد، واقعا این دو کتاب را تهیه و بخوانید که مطمئنم فرد عادی نیست و به چیزهایی دستیابی پیدا کرده که شاید تصورش بسیار سخت است.

ولی من این دو کتاب با ارزش را در طول خدمتم با این که انقدر خسته بودم وقتی می امدم ولی با ان وجود از خوابم می زدم و می خواندم به نام های (راز یا همان موفقیت در زندگی به کمک راز که نویسنده اصلی این کتاب راندا برن و خانم هستی عاطفی زحمت ان را کشیدند و ترجمه کردند و من وقتی این کتاب را خریدم و شیفته این کتاب شدم و چندین روش ان را اجرا کردم و به صبح نکشید جواب گرفتم یکسری روش ها و قوانین ذکر کرده که مطمئنم واقعا عجیب هست و تغییر شگرفت در حال خواندن این کتاب در بدنتان شکل می گیرد.بعد از خواندن این کتاب تماسی داشتم با انتشارات که این کتاب را چاپ کرده و گفتم که اگر امکان دارد اطلاعاتی ازخانم هستی عاطفی در اختیار بنده بگذارید که همکاری داشته باشیم در دیگر کتاب های راندا برن و ترجمه ان ها یا اینکه انشاالله در اینده نه چندان خیلی دور بتوانیم کتاب هایی در این زمینه که کمک زیادی به کل جهان کرده داشته باشیم.)

(بعد از اینکه این کتاب تمام شد خواهرزاده ام شاید باور نکنید یک کتاب دیگر از اقای راندا برن اورد که واقعا شگفت زده شدم واقعا شیفته کتاب های بعدی این استاد عزیز بودم که کتاب دیگری با نام جادوی سپاسگزاری به دستم رسید ولی مترجم ان خام گیتی شهیدی هستند و خیلی از ایشان متشکرم در این گونه کتاب ها را با مشقت فراون ترجمه و در اختیار ما قرار می دهند.)

جملاتی که از کتاب راز اموختم

دیوید شیرمر:

از زمانی که با کتاب راز اشنا شدم این کار را کرده ام: دقیقا در جایی که می خواهم، مکانی را برای پارک اتومبیلم در ذهن تصویر می کنم.

در 95 درصد مواقع در همان جا مکانی خالی برای پارک کردن اتومبیلم وجود دارد. در 5 درصد مواقع هم کافی است یک دقیقه صبر کنم تا جا پیدا شود همیشه این کار را می کنم.

"من هم جای پارک برای اتومبیلم پیدا می کنم "ان را پیدا می کنند و چرا کسی می گوید من اقبال خوبی دارم و همیشه برنده می شوم اغلب برنده می شود.

اگر می خواهید زندگیتان تغییر کند انتظارات بزرگ داشته باشید.

"وقتی به خود می گویید قرار است ملاقات جالب یا سفر خوشایندی داشته باشم نیروهایی را از خود به عالم هستی گسیل می دارید که موقعیت را برای ملاقات یا سفر فراهم می سازد. وقتی روحیه و مشرب خوشی ندارید و انتظار حادثه ناخوشایندی را دارید عواملی را از خود ساطع می کنید که ناخوشایندی را برایتان به ارمغان اورد"

""قانون جذب مانند غول علاءالدین ، خوسته های ما را براورده می سازد.

"همه چه بدانند و چه ندانند تصویر سازی می کنند. تصویر سازی و سپاسگزاری بزرگترین راز موفقیت هست"

"ذهن هر انچه را بتواند تصور کند، می تواند بدست اورد."

من هم همین کار را امتحان کرده ام واقعا جواب گرفتم اصلا واقعا چیز عجیبی است باید از ته دل باشد

از کتاب جادوی سپاسگزاری:

راه دستیابی به زندگی جادویی در دستان شماست.

یادتان می اید در کودکی فکر می کردید زندگی جادویی است؟

خوب: جادوی زندگی واقعیت دارد و بسیار هیجان انگیز و نفس گیر و عجیب تر از ان است که در کودکی تصور می کردید.

می توانید به رویاهای خود برسید، می توانید به تمام خواسته های خود برسید و زندکی شما به اوج برسد.

با من در این سفر 28 روزه همراه شوید تا به شگفتی های زندگی خود پی ببریم.

ماجرای ما ده هزار سال پیش اغاز شد. زمانی که دانش دگرگون کننده زندگی در متنی مقدس پنهان بوده و به مدت بیست قرن این دانش پنهان شد و همه کسانی که ان را خواندند برداشت اشتباهی داشتند.

 

♥"اعتقاد به قانون جاذبه به ما می گوید که چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد و همه اتفاقات و امور زندگی انسان تحت کنترل ذهن اوست.♥"

جمله های تحول برانگیز روزانه من!

خوبی تو را به خداوند می رساند به ملکوت اعلا ...

خوب باش و خوب زندگی کن...

ان ,کتاب ,ها ,هم ,های ,خوبی ,و من ,ان ها ,که در ,در طول ,می دانید

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Dream Big اصفهان The voice of my writings الکتروتکنیک (برق) پاورپوینت کتاب حرکت شناسی دکتر ابوالفضل فراهانی کانون فرهنگی هنری مسجد خیرات شیراز الگوی آزاد قالب پاورپوینت پایان نامه شهر آشوب همیار دوربین مدار بسته